گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

سعدی:کس این کند که دل از یار خویش بردارد مگر کسی که دل از سنگ سختتر دارد

❈۱❈
کس این کند که دل از یار خویش بردارد مگر کسی که دل از سنگ سختتر دارد
که گفت من خبری دارم از حقیقت عشق دروغ گفت گر از خویشتن خبر دارد
❈۲❈
اگر نظر به دو عالم کند حرامش باد که از صفای درون با یکی نظر دارد
هلاک ما به بیابان عشق خواهد بود کجاست مرد که با ما سر سفر دارد
❈۳❈
گر از مقابله شیر آید از عقب شمشیر نه عاشقست که اندیشه از خطر دارد
و گر بهشت مصور کنند عارف را به غیر دوست نشاید که دیده بردارد
❈۴❈
از آن متاع که در پای دوستان ریزند مرا سریست ندانم که او چه سر دارد
دریغ پای که بر خاک می‌نهد معشوق چرا نه بر سر و بر چشم ما گذر دارد
❈۵❈
عوام عیب کنندم که عاشقی همه عمر کدام عیب که سعدی خود این هنر دارد
نظر به روی تو انداختن حرامش باد که جز تو در همه عالم کسی دگر دارد

فایل صوتی دیوان اشعار غزل شمارهٔ ۱۶۸

تصاویر

کامنت ها

منوچهر
2014-12-06T04:42:17
اول مصرع (کس این کند ) باید کس این نکند باشد تا با مصرع بعد ( معنی آن )درست باشد
منوچهر
2014-12-06T05:59:30
کس این کند بنظر درست نمی اید بلکه باید کس این نکند
محمد
2015-03-15T22:03:15
آقا منوچهر این مصرع اول استفهام انکاری هستش حافظ از خودش داره سوال میپرسه که آیا کسی هست که دل از یار خودش برداره بعد تو مصرع بعد جواب خودشو میده مگر کسی که دل از سنگ سخت تر دارد
محمد حسین
2015-04-08T14:13:14
به نظرم حق با محمد جان باشه... چون تازه وزن شعرم به هم میریزه...البته محمد آقا شعر از سعدی مگه نیست؟
علیرضا الله بخش
2014-09-15T12:06:32
واقعا زیبا و شنیدنی است بویژه وقتی با آوای گرم حسین خواجه امیری (ایرج) باشد
۷
2018-03-14T04:19:07
آنک شد هم بی‌خبر هم بی‌اثراز میان جمله او دارد خبرتا نگردی بی‌خبر از جسم و جانکی خبر یابی ز جانان یک زمانعطار » منطق‌الطیر » بیان وادی فقر » حکایت پروانگان که از مطلوب خود خبر می‌خواستند
۷
2018-03-14T03:52:35
که گفت من خبری دارم از حقیقت عشقدروغ گفت گر از خویشتن خبر داردعوام عیب کنندم که عاشقی همه عمرکدام عیب که سعدی خود این هنر داردای مرغ سحر عشق ز پروانه بیاموزکان سوخته را جان شد و آواز نیامداین مدعیان در طلبش بی خبرانندکان را که خبر شد خبری باز نیامدگر کسی وصف او ز من پرسدبیدل از بی نشان چه گوید بازعاشقان کشتگان معشوقندبر نیاید ز کشتگان آواز
لیلا همایون پور
2018-04-09T16:02:43
کس این کند که دل از یار خویش برداردمگر کسی که دل از سنگ سختتر داردکه گفت من خبری دارم از حقیقت عشقدروغ گفت گـــر از خویشتن خبر داردهــلاک ما به بیابــان عشق خـواهـد بودکجـاست مـرد که بــا ما سـر سفر دارداز آن متــــاع که در پـای دوستان ریزندمرا ســریست ندانـم که او چه سـر دارددریـغ پای که بــر خـاک می‌نهد معشوقچرا نـه بر ســر و بر چشـم ما گذر داردنظــر به روی تـو انداختن حــرامش بـادکه جز تـو در همه عالم کسـی دگر داردعوام عیب کنندم که عاشقی همه عمرکدام عیب که سعدی خود این هنر دارداین هفت بیت در وبسایت آوای جاوید توسط حمیدرضا فرهنگ خوانده شده است،آدرس صفحه:پیوند به وبگاه بیرونی