گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

سعدی:دلم دل از هوس یار بر نمی‌گیرد طریق مردم هشیار بر نمی‌گیرد

❈۱❈
دلم دل از هوس یار بر نمی‌گیرد طریق مردم هشیار بر نمی‌گیرد
بلای عشق خدایا ز جان ما برگیر که جان من دل از این کار بر نمی‌گیرد
❈۲❈
همی‌گدازم و می‌سازم و شکیباییست که پرده از سر اسرار بر نمی‌گیرد
وجود خسته من زیر بار جور فلک جفای یار به سربار بر نمی‌گیرد
❈۳❈
رواست گر نکند یار دعوی یاری چو بار غم ز دل یار بر نمی‌گیرد
چه باشد ار به وفا دست گیردم یک بار گرم ز دست به یک بار بر نمی‌گیرد
❈۴❈
بسوخت سعدی در دوزخ فراق و هنوز طمع ز وعده دیدار بر نمی‌گیرد

فایل صوتی دیوان اشعار غزل شمارهٔ ۱۸۴

تصاویر

کامنت ها

مهدی پزوهنده
2014-11-05T00:29:58
در مصراع واپسین برای رعایت وزن "از" باید به "ز" بدل شود: طمع ز وعده ی دیدار ...
کاظم ایاصوفی
2015-04-26T18:14:32
آخرین مصراع بجای از باید ز نوشته شود
۷
2016-07-13T08:12:42
چه باشد ار به وفا دست گیردم یک بارگرم ز دست به یک بار بر نمی‌گیرداگر خواهان این نمی باشد که ناگاه من را از سر را بردارد چه میشود برای یک بار و از روی وفادار دستم را بگیرد
۷
2016-07-13T08:22:02
اگر خواهان این نمی باشد که ناگاه من را از سر راه بردارد چه میشود برای یک بار و از روی وفاداری دستم را بگیرد
۷
2016-07-13T08:53:39
همی‌گدازم و می‌سازم و شکیباییستکه پرده از سر اسرار بر نمی‌گیردهمی‌گدازم و می‌سازم و شکیبایی است که باعث میشودکه پرده از سر اسرار بر نمی‌گیرد=که پرده از روی رازهای درونم برنداشته نشود=رسوا نشوم
ارش
2016-07-12T13:37:00
سلام دوستانصاحب نظر لطفا این بیت رو معنی کنیدچه باشد ار به وفا دست گیردم یک بارگرم ز دست به یک بار بر نمی‌گیرد
فرخ مردان
2017-05-09T06:05:27
@آرش: "چه باشد ار به وفا دست گیردم یک بارگرم ز دست به یک بار بر نمی‌گیرد"زدست بر گرفتن (دهخدا)=کشتن، نابود کردن
فاطمه زندی
2022-05-16T09:41:49.4710138
رواست گر نکند یار دعوی یاری  چو بارِ غم ز دل یار بر نمی گیرد  شایسته است که دوست و یاری که بارِ غم و اندوه یار خود را بر دوش نمی کشد ..ادعای دوستی نکند..
فاطمه زندی
2022-09-11T16:52:17.3503661
غزل ۱۸۴ سعدی  وزن : مفاعلن فعلاتن مفاعلن فع لن  معنی بیت اول _دلم از عشق یار دست بر نمی دارد و شیوهء مردمان هشیار را در پیش نمی گیرد  [هوس : میل و آرزو ، عشق ‌ کنایه : دل از چیزی بر گرفتن ( چشم پوشی و صرف نظر کردن از چیزی ) /استعاره ء مکنیه : دل ( به قرینه ء رفتار مردمی ). [معنی بیت دوم _ خدایا ، تو خود عشق را که بلای جان ما شده است ، از جان ما قطع کن ، زیرا جان قادر نیست که از عشق دل بر دارد.] ۲_ [بر گرفتن : برداشتن .] معنی بیت سوم _ لحظه به لحظه آب می شوم و با این حال می سوزم و اگر پرده از روی کارم بر نمی افتد ، به دلیل صبر و شکیبایی است . [ گداختن : ذوب شدن و سوختن / ساختن : تحمل و مدارا کردن  کنایه : پرده از سر اسرار بر گرفتن ( اسرار را فاش کردن )  ۴_معنی بیت چهارم _ جسم مجروحم ستم چرخ رامثل باری بر دوش دارد و دیگر نمی تواند جفای یار را افزون بر بار جفای فلک است تحمل نماید . [خسته : مجروح و آزرده و فرسوده /،سربار : باری که بر سرِ بار بسیار افزایند . تشبیه : جور به بار "اضافهء تشبیهی"/ ۵_معنی بیت پنجم _ وقتی که دوست بار غم را ازدل یار خویش بر نمی دارد ،شایسته است که دعوی یاری نکند . [تشبیه : غم به بار / آرایه ء تکرار : یار ] ۶_معنی بیت ششم _ اکنون که یار یکسره از من دست بر نمی دارد و ترکم نمی کند ، چه می شود اگر از سر مهر ورزی یکبار به حمایتم بر خیزد و از من دستگیری نماید ؟  [وفا : وعده به جا آوردن و به سر بردن دوستی و عهد و پیمان ، ثبات در قول و سخن / گرم ز دست به یکبار بر نمی گیرد : اگر مرا یکباره رها نمی کند و از من دست نمی کشد ./کنایه : دست گرفتن (یاری و کمک کردن )] ۷_معنی بیت هفتم _سعدی در جهنم جدایی سوخت ، ولی با وجود این هنوز از وعدهء دیدار یار دل بر نمی گیرد و نا امید نیست . منبع : شرح غزلهای سعدی  دکتر محمدرضا برزگر خالقی  دکتر تورج عقدایی  سعدی : به چه کار آیدت ز گُل طبقی ؟ از گلستان ِ ما بِبَر طبقی  شاد و تندرست باشید .