گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

سعدی:دلم خیال تو را رهنمای می‌داند جز این طریق ندانم خدای می‌داند

❈۱❈
دلم خیال تو را رهنمای می‌داند جز این طریق ندانم خدای می‌داند
ز درد روبه عشقت چو شیر می‌نالم اگر چه همچو سگم هرزه لای می‌داند
❈۲❈
ز فرقت تو نمی‌دانم ایچ لذت عمر به چشم‌های کش دلربای می‌داند
بسی بگشت و غمت در دلم مقام گرفت کجا رود که هم آن جای جای می‌داند
❈۳❈
به حال سعدی بیچاره قهقهه چه زنی که چاره در غم تو های های می‌داند

فایل صوتی دیوان اشعار غزل شمارهٔ ۲۲۰

تصاویر

کامنت ها

میثم
2016-07-24T11:31:41
بیت سوم هیچ اشتباه تایپیه گویا
حمیدرضا
2017-01-10T09:36:05
فروغی در مقدمهٔ غزلیات عنوان کرده که گمان می‌کند این غزل از آن سعدی نیست و آن را مستحق آن دانسته که به ملحقات منتقل شود.در بیت سوم به جای «نمی‌دانم» در مصرع اول در حاشیه «نمی‌داند» آمده. ارتباط مصرع دوم با مصرع اول این بیت برای من با وجود کلمهٔ «نمی‌دانم» مبهم است. اگر «نمی‌داند» بیاوریم که فاعل آن «دلم» (بیت اول) می‌شود می‌توان بیت را اینطور معنی کرد که «دلم درفرقت تو از عمر هیچ لذتی نمی‌برد و لذت عمر را در چشمهای کش دلربای تو می‌بیند» تا نظر صاحب‌نظران چه باشد.
فرخ مردان
2017-05-23T20:37:46
@حمبدرصا: مصرع دوم اینجور هست ظاهرا:" به چشمهای کش، دلربای می داند" یعنی که" ...و آن دلبر من با چشمهای زیبای خود این مطلب رو( رنج کشیدن من رو) می بیند(=دریافته است).