گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

سعدی:مجلس ما دگر امروز به بستان ماند عیش خلوت به تماشای گلستان ماند

❈۱❈
مجلس ما دگر امروز به بستان ماند عیش خلوت به تماشای گلستان ماند
می حلالست کسی را که بود خانه بهشت خاصه از دست حریفی که به رضوان ماند
❈۲❈
خط سبز و لب لعلت به چه ماننده کنی من بگویم به لب چشمه حیوان ماند
تا سر زلف پریشان تو محبوب منست روزگارم به سر زلف پریشان ماند
❈۳❈
چه کند کشته عشقت که نگوید غم دل تو مپندار که خون ریزی و پنهان ماند
هر که چون موم به خورشید رخت نرم نشد زینهار از دل سختش که به سندان ماند
❈۴❈
نادر افتد که یکی دل به وصالت ندهد یا کسی در بلد کفر مسلمان ماند
تو که چون برق بخندی چه غمت دارد از آنک من چنان زار بگریم که به باران ماند
❈۵❈
طعنه بر حیرت سعدی نه به انصاف زدی کس چنین روی نبیند که نه حیران ماند
هر که با صورت و بالای تواش انسی نیست حیوانیست که بالاش به انسان ماند

فایل صوتی دیوان اشعار غزل شمارهٔ ۲۲۱

تصاویر

کامنت ها

فریدون
2015-10-19T02:44:36
هر که را با قد و بالای تو انسی نبودحیوانیست که بالاش به انسان ماند
محمدرضا خادم
2021-04-06T16:53:11
روحت شاد جناب سعدی کیف کردم
بهار نارنج
2023-09-13T12:09:09.3264778
هر که چون موم به خورشید رخت نرم نشد؛ عاقبت در قدم چکش و سندان بشود