گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

سعدی:درخت غنچه برآورد و بلبلان مستند جهان جوان شد و یاران به عیش بنشستند

❈۱❈
درخت غنچه برآورد و بلبلان مستند جهان جوان شد و یاران به عیش بنشستند
حریف مجلس ما خود همیشه دل می‌برد علی الخصوص که پیرایه‌ای بر او بستند
❈۲❈
کسان که در رمضان چنگ می‌شکستندی نسیم گل بشنیدند و توبه بشکستند
بساط سبزه لگدکوب شد به پای نشاط ز بس که عارف و عامی به رقص برجستند
❈۳❈
دو دوست قدر شناسند عهد صحبت را که مدتی ببریدند و بازپیوستند
به در نمی‌رود از خانگه یکی هشیار که پیش شحنه بگوید که صوفیان مستند
❈۴❈
یکی درخت گل اندر فضای خلوت ماست که سروهای چمن پیش قامتش پستند
اگر جهان همه دشمن شود به دولت دوست خبر ندارم از ایشان که در جهان هستند
❈۵❈
مثال راکب دریاست حال کشته عشق به ترک بار بگفتند و خویشتن رستند
به سرو گفت کسی میوه‌ای نمی‌آری جواب داد که آزادگان تهی دستند
❈۶❈
به راه عقل برفتند سعدیا بسیار که ره به عالم دیوانگان ندانستند

فایل صوتی دیوان اشعار غزل شمارهٔ ۲۲۶

تصاویر

کامنت ها

کیفور
2015-08-06T06:31:07
یکی درخت گل اندر فضای خلوت ماستکه سروهای چمن پیش قامتش پستندهمه تاریخ ما یک سو و این بیت یک سو
ناشناس
2015-03-29T13:59:41
چن یا چند؟؟؟ کدام درست است؟؟؟
ناشناس
2015-03-29T13:58:00
ارتباط سی دی پلیر ماشینم با غزلیات شیخ اجل چیست؟ لطفا مرا راهنمایی کنید
سیاوش
2015-04-02T13:05:04
با احتراممن واقعاً از حاشیه های دوستان چیزی نفهمیدم
رسته
2008-07-29T08:26:36
موضوع : عرفان سعدیدر طول تاریخ ایران زمین ، در دوره ی ادبیات دری ، هیچ شاعری به اندازه سعدی اثر گذار نبوده است، کافی است بدانیم که بیش از هفتصد سال کتاب گلستان کتاب درسی همه ی مدارس ایران زمین بوده است. در یک جایی خواندم (فکر می کنم از قول شادروان عباس اقبال آشتیانی بود ) که فقط در دویست سال اخیر از حافظ بیشتر استقبال شده است. سعدی عرفان را مردمی و ملموس کرد، نمونه ی آن همین غزل معروف است . چهار بیت اول وصف فوق العاده زیبای طبیعت است، بخش دوم غزل کاملا عرفانی است. در بیت هفت آن درختی بسیار زیباتر وجود دارد. یکی درخت گل اندر فضای خلوت ماستکه سروهای چمن پیش قامتش پستنددر ادبیات سعدی، زیبایی طبیعت و زیبایی انسان و تمام زیبایی ها پلی می شود به جهان عرفان و به جهان دل.
سعید
2014-05-24T15:24:33
این شعر بسیار بسیار زیبا و دل انگیز است. من از آن دو خاطره دارم :1. علی شریعتی با لحن بسیار نادرست و موهنی به سعدی بزرگوار و فرزانه ما ناسزا گفت که چرا در عهد مغول و دوره نابسامانی، چنین شعر طربناکی گفته است!!2. یکروز صبح خیلی زود که هنوز تاریک بود، پشت فرمان عازم تهران بودم. در آن حس و حال ویژه آن زمان از روز که همه میدانید تنها در جاده خالی از اغیار میرفتم که بی آنکه انتظار داشته باشم. صدای گلپا از سی دی پلیر ماشینم بلند شد که بیت نخست این شعر را به زیبایی و رسایی تمام خواند.درخت غنچه برآورد و....برای من که از ارادتمندان شیخ اجل هستم و با او دوستی دیرینه دارم آنچنان شورانگیز بود که تا چن لحظه با چشمان پر از اشک رانندگی کردم و آن روز براستی "همه غمهای جهان هیچ اثری در من نکرد"روانت شاد باد آموزگار بزرگ ما سعدی دانا.
تقی مانیزانی
2014-06-12T00:02:11
آیا سعدی عارف بود یا نبود؟هر از چند گاهی، در این 50 - 60 سالهٔ اخیر، عده‌ای های و هوی و جار و جنجال راه می‌اندازند که آیا سعدی عارف بوده است یا خیر. بیشترین پاسخ‌ها که در خود سؤال نهفته است هست: نه! گذشته گان ما این مشکل را نداشتند و همه او را عارفی می دانستند. هر چند در زمان حیات سعدی، مدعی از او چنین سؤالی کرده بود و سعدی در پاسیخ با افتادگی درویشان گفته بود : گر نخوردم نان گندم، دیده‌ام به دست مردم.چرا دو نسل اخیر در پی تجدید نظر بر آمدند؟ این موضوع این حاشیه نیست. یکی از محققان مقاله‌ای نوشته بود مفصل و عنوان آن بود « سعدی کشی». بگذریم. ما مشگل خود را پیش پیر بردیم. او همهٔ حرف‌های ما را با دقت گو ش کرد و طبق معمول لام تا کام لب به سخن نگشود. سکوت مطلق بود ولی در عین حال شادی افرین، بال مگسی هم سکوت را نمی شکست. بعد از مدت طولانی سر بر آورد و اشاره کرد به یکی از دوستان که دیوان سعدی را در دست داشت که غزلی از سعدی را بخواند. او هم کتاب را گشود و این غزل آمد . شروع کرد بخواندن:درخت غنچه بر آورد و بلبلان مستند // جهان جوان شد و یاران به عیش بنشستندبساط سبزه لگدکوب شد به پای نشاط // ز بس که عارف و عامی به رقص بر جستندحال و هوایی روی نمود که از وصف بیرون بودتا رسید به :یکی درخت گل اندر فضای خلوت ماست // که سروهای چمن پیش قامتش پستنددیگر اشک از همهٔ چشم‌ها روان بود و گونه‌ها خیس. ما پاسخ خود را در یافته بودیم. یکی که گریه‌اش بند نمی آمد، خواند: آمده‌ام که بنگرم، گریه نمی‌دهد امان این غزل را عمری به شیرینی شنیده بودم و خوانده بودم و خیلی هم دوست داشتم ولی هرگز آن درخت گل یکتا را در فضای خلوت خویش ندیده بودم و در نیافته بودم. آری دوستان عزیز بستگی دارد که از این دریا با چه کاسه‌ای آب برداری. اگر کاسه ات آلوده باشد دریا را سرزنش نکن. با کاسهٔ تو هم دریا آلوده نمی‌شود. چون در این دریا دهان را پاک کرد،هر صدف،ابر رحمت در دهانش گوهر سیراب،ریخت.
فرشید نوربخش
2019-03-12T10:39:52
اخیرا کتابی از سعید حمیدیان چاپ شده (سعدی در غزل) که سعدی را تماما عارف معرفی کرده است. به نظرم سعدی را با مولانا اشتباه گرفته یا با فخرالدین عراقی. چنان سعدی را مصادره به مطلوب کرده است که حالت تهوع به من دست داد، با این حال تمام کتاب را خواندم و زجر کشیدم.با احترام به مقام علمی ایشان (اگر دارند) معتقدم ایشان نتوانسته اند هیچ ارتباطی با شعر سعدی برقرار کنند.ما نمی توانیم به دلیل تمایلات معنوی خودمان غزل های سعدی را تفسیر به رای نماییم.یاد آن شعر شاملو افتادم که گفته است:خورشید را گذاشته با اتکا به ساعت شماته دار خویش بیچاره خلق را متقاعد می کند که شب از نیمه نیز برنگذشتهطوفان خنده ها
غلامرضا گنج خانی
2021-04-03T11:44:20
باسلام خدمت ادب دوستان و سعدی پسندان عزیزهر کسی بر حسب فهم گمانی دارد.این شعر دلکش جناب سعدی از وصف و شرح بی نیاز استبا اولین بیت شما را در فضایی بسیار لطیف قرار می دهد که خود را در بهشتی زمینی تصور می کنید.در ابیات بعدی شما را به سیاحت در این بهشت می برد.حفظ و صیانت آثار بزرگان و انتقال این امانت به نسل بعد از اهم امور ادبی است .بنده که این شعر ا تقریبا از برم و در مناسبتهای شاد مانند عید و ایام بهار زمزمه می کنم ناخودآگاه بجای واژه حریف واژه نگار به ذهنم خطور میکرد و بر ربانم جاری میشد البته آنچه جناب سعدی فرموده صحیح است و پژوهشگران ثبت و ضبط نموده اند ولی شخصا موقع قرائت این بیت حریف را نگار میخوانم که عاشقانه تر و صمیمانه تر است.و صد البته قصد تحمیل نظر خود به احدی را ندارم.قضاوتش با خوانندگان.نگار مجلس ما خود همیشه دل می برد علی الخصوص که پیرایه ای بر او بستند.
حمیدرضا
2017-01-12T17:36:52
برای بعضی مصرعها در حاشیهٔ تصحیح فروغی بدلهایی آمده که بعضا معروفند:«حریف خلوت ما خود همیشه دل می‌برد»«عروس خلوت ما خود همیشه دل می‌برد»«دو دوست قدر شناسند عیش صحبت را»«برون نمی‌رود از خانگه یکی هشیار»«یکی درخت گل اندر فضای خانهٔ ماست»«یکی درخت گل اندر میان خانهٔ ماست»«که ترک بار بگفتند و خویشتن رستند»«که ره به منزل دیوانگان ندانستند»
امیررضا ریاحی
2021-06-04T20:03:58.8975607
سلام  خوشحال میشم اگر یک نفر معنای بیت ششم رو توضیح بده. خیلی ممنون
م.م.سپهر sepehr.moloudian@gmail.com
2021-11-27T14:00:10.2185399
سلام و درود معنی بیت ذیل رو خدمتتون عارض می‌شوم: به در نمی‌رود از خانگه یکی هشیار که پیش شحنه بگوید که صوفیان مستند خانگه مخفف خانگاه، یا به تداول امروز خانقاه هست که به معنای محل زندگی و تجمع و برگزاری رسومات صوفیان است. شحنه هم به معنای داروغه و مامور حکومتی‌ست که تحت نظر حکومتی اسلامی طبیعتا مسئولیت تعذیر و بازداشت مسلمین از فعل حرام و غیرقانونی (در این‌جا شرب خمر) را دارد. حال معنای بیت: از آن جا که تمامی صوفیان در خانقاه مست شده‌اند و مشغول پایکوبی و شادخواری‌اند، حتی یک نفر هشیار هم باقی نمانده است که اصلا بخواهد خبر این فعل حرام ایشان را به داروغه بدهد. ازین رو داروغه خبر نشده است و ایشان همچنان به دور از مزاحمت به پایکوبی مشغول‌اند. پوشیده نیست که سعدی‌جان در این بیت زیبا علاوه بر بیان نشاط و انبساط خاطر بهاری و جمعی، ضمنا تعریضی به زهد ریایی دوران خویش و دستگاه حاکم نیز می‌کند. به شخصه بجز این معنای ظاهری، این بیت را دارای معنای درونی و عرفانی دیگری نمی‌بینم. امیدوارم پرسش شما مرتفع شده باشد.
مجید مدبرنیا
2022-01-11T22:40:07.4556891
از جناس خطی کلمات بساط و نشاط که شیخ اجل در بیت چهارم با فصاحت و بلاغت هر چه تمامتر آورده است ، نباید غافل ماند