سعدی:بلبلی بیدل نوایی میزند بادپیمایی هوایی میزند
❈۱❈
بلبلی بیدل نوایی میزند
بادپیمایی هوایی میزند
کس نمیبینم ز بیرون سرای
و اندرونم مرحبایی میزند
❈۲❈
آتشی دارم که میسوزد وجود
چون بر او باد صبایی میزند
گر چه دریا را نمیبیند کنار
غرقه حالی دست و پایی میزند
❈۳❈
فتنهای بر بام باشد تا یکی
سر به دیوار سرایی میزند
آشنایان را جراحت مرهمست
زان که شمشیر آشنایی میزند
❈۴❈
حیف باشد دست او در خون من
پادشاهی با گدایی میزند
بندهام گر بی گناهی میکشد
راضیم گر بی خطایی میزند
❈۵❈
شکر نعمت میکنم گر خلعتی
میفرستد یا قفایی میزند
ناپسندیدهست پیش اهل رای
هر که بعد از عشق رایی میزند
❈۶❈
محتسب گو چنگ میخواران بسوز
مطرب ما خوش به تایی میزند
دود از آتش میرود خون از قتیل
سعدی این دم هم ز جایی میزند
کامنت ها