گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

سعدی:شوخی مکن ای یار که صاحب نظرانند بیگانه و خویش از پس و پیشت نگرانند

❈۱❈
شوخی مکن ای یار که صاحب نظرانند بیگانه و خویش از پس و پیشت نگرانند
کس نیست که پنهان نظری با تو ندارد من نیز بر آنم که همه خلق بر آنند
❈۲❈
اهل نظرانند که چشمی به ارادت با روی تو دارند و دگر بی بصرانند
هر کس غم دین دارد و هر کس غم دنیا بعد از غم رویت غم بیهوده خورانند
❈۳❈
ساقی بده آن کوزهٔ خمخانه به درویش کانها که بمردند گل کوزه گرانند
چشمی که جمال تو ندیده‌ست چه دیده‌ست؟ افسوس بر اینان که به غفلت گذرانند
❈۴❈
تا رای کجا داری و پروای که داری؟ کز هر طرفت طایفه‌ای منتظرانند
اینان که به دیدار تو در رقص می‌آیند چون می‌روی اندر طلبت جامه درانند
❈۵❈
سعدی به جفا ترک محبت نتوان گفت بر در بنشینم اگر از خانه برانند

فایل صوتی دیوان اشعار غزل شمارهٔ ۲۴۸

تصاویر

کامنت ها

ناشناس
2015-10-02T04:37:36
ساقی بده آن کوزه خمخانه به درویشکان‌ها که بمردند گل کوزه گرانندچشمی که جمال تو ندیدست چه دیدستافسوس بر اینان که به غفلت گذرانندخمخانه=شرابخانه زیرا در شرابخانه خمها می نهاده اندخاقانی:دل کبود است ز نیل فلک ار بتوانیدبام خمخانه نیلی به تبر بگشائید.حافظ:بیا ای شیخ و از خمخانه ٔ ماشرابی خور که در کوثر نباشد.
روح اله
2015-04-22T11:58:20
با سلام در بیت ماقبل آخر اگر به جای "می آیند" از "در آیند" استفاده شود وزن و معنای شعر مناسب تر میشود.با تشکر
omid
2016-08-18T00:42:03
در سایت وزین تاریخ ما این بیت سعدی اینطور نوشته شده:اینان که به دیدار تو در رقص می‌آیندچون می‌روی اندر طلبت جامه درانند*می آیند* در مصراع نخست احساس میکنم وزن رو دچار سنکوپ میکنه..به نظر میرسه اینطور باشه:اینان که به دیدار تو در رقص درآیندچون می‌روی اندر طلبت جامه درانند_____________________درود بر روح پاکت سعدی بزرگ..بخدا قسم در هیچ جای جهان انسانی به وجود نمیاد که مثل سعدی بر دنیای عاشقی تسلط داشته باشه..تمام زویا وزیر وبم های شرایط واتفاقات عاشقی رو به شعر در اورده
سهراب فرهادی راد
2016-02-04T17:57:18
جناب محبی در بیتی که اشاره کردید ایراد وزنی وجود نداره بلکه ایراد از خوانش هستدر رقص می آیند به صورت در رقصِ 'می' آیندمی به معنای شراب عرفانی هستدر رقص می آمدن یعنی به حالت مستی عرفانی رسیدن و رقص عارفانه(سماع) هستپایدار باشید
امید رضا محبی
2010-11-03T08:18:15
طلب و عشق و معرفت و استغناء و توحید و حیرت را چه زیبا و عارفانه در یک غزل، بزرگ مرد عارف کنار هم آورده است. باشد که بتوانیم راهرو این مسیر باشیم.و حافظ نیز همین را به وصف دیگری فرموده:جلوه گاه رخ او دیده من تنها نیست ماه و خورشید هم این آینه می گردانند
سید جابر محمودی
2021-01-31T01:27:43
خدمت دوست عزیز و فرهیخته، حمیدرضا عرض کنم آنچه را از واژه ی صاحب نطرانند در این غزل متوجه شدم. برای فهم دقیق این واژه باید سه بیت اول با یکدیگر معنا شود. آنچه بنده متوجه شدم را سعی می کنم به سادگی توضیح دهم. گویا معشوق به سعدی می گوید (برای تعریف و بزرگ داشتن سعدی) که هرکه نطری با من دارد صاحب نطر است و تو هم ای سعدی صاحب نطر هستی. سعدی در پاسخ اینگونه می گوید:ای دوست، شوخی نکن و مگو که آنان که به تو نطر دارند صاحب نطرانند،بلکه بیگانه و خویش از پس و پیشت نگرانند.کسی نیست که پنهانی نطری با تو نداردو من هم همچون این بیچارگان و خلق سرگردان نطری با تو دارم. یعنی من هم همان می کنم که دیگران می کنند. من را هم همان جاذبه می کشد که دیگر خلق را می کشد. در پرده می گوید که این نطری که من با تو دارم از صاحب نطری من نیست.و در بیت آخر سعدی در تمام کردن پاسخ به معشوق که با این سخن او را بزرگ داشته شکسته نفسی می کند و می گوید:اهل نطر در واقع آنهایی هستند که چشمی به ارادت با روی تو دارند و دیگران بی بصران هستند.و گویا در پرده می گوید که خود از آن دسته ی بی بصران است.
۷
2017-01-27T19:03:44
ای یار خوشخرام من این دلبری را بس کن که از پس و پیش،چه بیگانه چه خویش(همه سو) چهارچشمی تو را دید میزنند.تاکید بر شوخی کردن یا نکردن یار میباشد و در واقع چه اینجا و چه آنجا وقتی که یار شوخی را از سر میگیرد چشمها خیره و مبهوت میشود اما:تا رای کجا داری و پروای که داری؟صاحب نظر:کسی که چشم بینا دارد نگران=نگرنده
حمیدرضا
2017-01-27T09:32:50
نیاز به راهنمایی دوستان صاحب نظر و خصوصا جناب 7 دارم که در مصرع اول عبارت «صاحب‌نظرانند» چگونه قابل تعبیر است؟آیا می‌گوید:«شوخی مکن ای یار [با اینان که اینان] صاحبنظرانند»یا «شوخی مکن ای یار [که اینجا] صاحبنظرانند»؟که در تعبیر دوم بودن صاحبنظران به معنای حضور داشتنشان تعبیر شود (که البته به نظرم نظر به نامتداول و غریب و حتی نادرست بودن بودن حذف قید مکان در این معنی، بعید است).
علی
2018-03-11T17:12:58
کجا بیت ماقبل اخر ایراد وزنی داره؟ می بعد از مصوت هجای کوتاه محصوب میشه نه بلند. در نتیجه هیچ ایراد وزنی نداره.
ایرانی
2018-04-14T17:09:57
ساقی بده آن کوزهٔ خمخانه به درویشکانها که بمردند گل کوزه گراننداین بیت زیبا یاد آور اندیشه خیامی می باشد.
hasan soltani
2018-06-28T09:35:40
شوخی مکن ای یار که صاحب نظرانندبیگانه و خویش از پس و پیشت نگرانندای یار تصور نکن اینان که از پس و پیشت نگرانند ادمای کمی هستند بلکه هر کدامشان صاحینظر و اهل بینشند.
حسین،۱
2018-06-28T11:43:48
شوخی مکن ای یار که صاحب نظرانندبیگانه و خویش از پس و پیشت نگراننداین عشوه و دلبربایی تو ، چشم صاحبدلان را به تو معطوف میکند، همه ی مردم به تو چشم دوخته اند.
شاعر گمنام
2021-09-17T10:41:01.7297008
باسلام به نظرم اینگونه نیز می شد سرود: " اینان که به دیدار تو در رقص می آرند .... چون باز روی در طلبت جامه در آرند" !؟ 
شاعر گمنام
2021-09-17T10:56:07.9070527
به نظرم بیت "اینان که به دیدار تو در رقص می‌آیند   چون می‌روی اندر طلبت جامه درانند" در گذر زمان تغییر کرده ... و شاید نحوه صحیح خواندنش این باشد: اینان که به دیدار تو در رقصِ مِی‌ آیند    چون مِی‌ (یا می) روی اندر طلبت جامه درانند...