گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

سعدی:ماهرویا! روی خوب از من متاب بی خطا کشتن چه می‌بینی صواب

❈۱❈
ماهرویا! روی خوب از من متاب بی خطا کشتن چه می‌بینی صواب
دوش در خوابم در آغوش آمدی وین نپندارم که بینم جز به خواب
❈۲❈
از درون سوزناک و چشم تر نیمه‌ای در آتشم نیمی در آب
هر که بازآید ز در پندارم اوست تشنه مسکین آب پندارد سراب
❈۳❈
ناوکش را جان درویشان هدف ناخنش را خون مسکینان خضاب
او سخن می‌گوید و دل می‌برد و او نمک می‌ریزد و مردم کباب
❈۴❈
حیف باشد بر چنان تن پیرهن ظلم باشد بر چنان صورت نقاب
خوی به دامان از بناگوشش بگیر تا بگیرد جامه‌ات بوی گلاب
❈۵❈
فتنه باشد شاهدی شمعی به دست سرگران از خواب و سرمست از شراب
بامدادی تا به شب رویت مپوش تا بپوشانی جمال آفتاب
❈۶❈
سعدیا گر در برش خواهی چو چنگ گوشمالت خورد باید چون رباب

فایل صوتی دیوان اشعار غزل شمارهٔ ۲۷

تصاویر

کامنت ها

وشایق
2015-07-11T22:52:24
با سلام ( بامدادی تا به شب رویت مبوش تا ببوشانی جمال افتاب ) اگر فقط یکبار شخصی روی او را ببیند و چمشش به نور جمال او روشن شود در می یابد که حتی خورشید هم به نور او روشن است ( الله نور السموات و الارض خدا نور اسمانها و زمین است )
۷
2015-07-01T19:49:28
او سخن می‌گوید و دل می‌بردو او نمک می‌ریزد و مردم کبابنمکریز=دلبر لوند
۷
2015-08-03T20:51:21
خوی به دامان از بناگوشش بگیرتا بگیرد جامه‌ات بوی گلابسعدی و باز بازی با بناگوش و بسی زیباخوی در اینجا به معنی عرق میباشدعرق بناگوش را با دامن جامه ات بگیر تا دامنت بوی گلاب دهد
۷
2015-08-03T21:02:02
سعدیا گر در برش خواهی چو چنگگوشمالت خورد باید چون ربابرباب عربی است ولی چون نام فارسی آن رواوه است احتمالا دگرگون شده و شکل عربی به خود گرفته است
۷
2015-08-03T21:13:55
حیف باشد بر چنان تن پیرهنظلم باشد بر چنان صورت نقاباحتمالا در جایی که این غزل را سروده زنان نقاب یا روبند داشته اند به ویژه در شهرها.مانند شیراز و بغداد.تا زمان رضاشاه هم در تهران زنان نقاب داشتند و الان هم در هرمزگان و بوشهر و جاهای دیگر هستند زنانی که نقاب دارند.برقع
بابک
2015-08-03T21:25:37
چه غزل هلویی!این بیت اولش رو تو ذهنم مونده به صورت آوازغزل به این خوشمزگی ممکن هست کسی تا کنون به آواز نخونده باشه؟ماه رویا روی خوب از من متاببی خطا کشتن چه می‌بینی صوابدوش در خوابم در آغوش آمدیوین نپندارم که بینم جز به خواباز درون سوزناک و چشم ترنیمه‌ای در آتشم نیمی در آبفتنه باشد شاهدی شمعی به دستسرگران از خواب و سرمست از شراب
ادب دوست
2015-08-03T21:43:04
ماه رویا ! روی خویش از من متاب و نه روی خوب!!
بابک
2015-08-04T01:27:34
هم نام گرامی،"غزل هلو و خوشمزه" را نمی دانم چه صیغه ایست، ولی نخونده یک الف کم دارد.
آزاد
2016-11-12T05:59:47
جناب محمد در جواب شما که فرمودید 99 درصد شعرهای عاشقانه در وصف شاهد یعنی پسر زیبا و... است البته با ادبیات منزجر کننده خاص خودتان و دوست دیگری را به مطالعه ادبیات ارجاع داده بودید، لازم به ذکر است که اغلب عاشقانه های ما از بیژن و منیژه و لیلی و مجنون و وامق و عذرا و ویس و رامین و غزلیات حافظ(طالع اگر مدد دهد دامنش آورم به کف...) و... در وصف عشق به یک زن سروده شده و زن از دیرزمان میترا تا حال معشوقه و دلبر و مقصود شعرا بوده است.هرچند که کتمان نمیکنم افرادی چون کیکاووس بن طاووس و گاها سایرین نظری و منظوری با شیرین پسران و مغ بچه گانه داشته اند.
ارش
2016-06-25T01:15:19
این برادر ما شایق خان گویا همه چیز را می خواهند اسمانی ببینند...مختارند البته...اما سعدی و حافظ را ما همچون انسانهای زمینی دوست داریم که البته به صورت کاملا اشکاری قسمت اعظم شعرهایشان زمینی و این جهانیست..
سروش
2013-10-30T01:42:25
ماه رویا رو خود از من مگیرماه روی+الف خطاب مانند ساقیا مانند سعدیا ماه رؤیا روی خوب از من مگیر با مضمون شعر سازگاری ندارد.
سروش
2013-10-30T01:45:36
با پوزش از اشتباه نگارشی در قافیهماه رویا روی خود از من متاب
طنین
2017-10-05T11:47:34
سبحان الله از حضرت سعدی بینهایت زیباودلنواز
بابک
2017-07-05T17:23:18
برای آگاهی از "تشبیب مذکر" که یک سنت ادبی است و روشن شدن این مطلب که چرا مخاطب بعضی شاعران در بعضی شعرها پسران نوجوان هستند، به بخش آخر کتاب "از کوچه‌ی رندان" نوشته‌ی دکتر زرین‌کوب ، صفحه‌ی 176 به بعد مراجعه فرمایید.
۷
2018-10-16T16:51:28
ماهرویا! روی خوب از من متاببی خطا کشتن چه می‌بینی صوابمتاب:یکی به معنی برمگردان و دیگر از تابش نور بر من دریغ مکناز همین روی چندان بیراه نیست که خوب،خور باشد یعنی بگذار نور خورشید بر من بتابد.ماهرویا روی خور از من متاببی گنه کشتن چه میبینی صوابچون در نبود گرمای جانبخش خورشید چیزی برجا و زنده نمی ماند و این است راز بودن
۷
2018-10-16T16:57:44
و اینکه ماه و خور در کنار هم آمده است.ماه رویا روی خور
۷
2018-10-16T17:20:38
اگر خور مستقیم نتابد و به سوی دیگر مایل شود فصل خزان و زمستان آغاز میشود و ابرهای تیره مهتاب را نیز میپوشاند و باد سرد و توفان از راه میرسد.من اندر خود نمی‌یابم که روی از دوست برتابمبدار ای دوست دست از من که طاقت رفت و پایابمزمستان است و بی برگی بیا ای باد نوروزمبیابان است و تاریکی بیا ای قرص مهتابم
مجید
2018-04-20T07:39:42
محمد عزیزاگرچه صحبت شما راجع به مورد اشاره بودن پسران نوجوان در بسیاری از ابیات سعدی رو تایید میکنم (البته نه 99 درصد!)، ولیکن تا آنجا که اطلاع دارم پوشیدن نقاب (روبنده) در مورد شاهد مذکر تواتر نداشته. لذا گمان دارم که در این غزل معشوق سعدی زن بوده است
محمدرضا مروارید
2018-01-17T13:12:53
این بیت سوم که می‌فرماید:«از درونِ سوزناک و چشمِ تر/ نیمه‌ای در آتشم، نیمی در آب»از بهترین نمونه‌هایی بود که در یکی از پوسترهای تهیه‌شده برای فاجعه کشتی سانچی دیدم.
سید سراج حمیدی
2022-07-04T10:23:30.5346622
آقای شهرام همائی بروجنی نیز این شعر را خوانده‌اند. 
فرشید قنبری
2022-07-18T13:52:03.1578151
  از درون سوزناک و چشم تر نیمه‌ای در آتشم نیمی در آب   سلام تعجب میکنم تمام عزیزانی که شعر رو دکلمه کردن، این بیت رو اشتباه خوندن، درون و چشم کسره نمی‌خوره، معنی گریزی میشه داره تشبیه میکنه    
حمیدرضا
2022-07-18T14:09:03.990755
می‌فرمایید نون درون و میم چشم ساکن خوانده شود؟ اگر پیشنهادتان چنین چیزی است بی نیاز به دلیل دیگری به قرینهٔ وزن به شکل واضح مردود است.
فاطمه زندی
2022-09-03T16:07:44.3605418
وزن : فاعلاتن فاعلاتن فاعلات بیت اول ماه رویا ، روی خوب از من متاب  بی خطا کشتن چه می بینی صواب ؟ ای ماه رو ، چهرۀ زیبایت را از من بر مگردان . و از من دوری مکن . چرا کشتن بی گناه را درست می دانی ؟ [ خوب = زیبا / صواب = درست / روی از کسی تابیدن = کنایه از دوری کردن و اعراض کردن است ] بیت دوم دوش در خوابم در آغوش آمدی  وِ این نپندارم که بینم جز به خواب دیشب در خواب به آغوشم آمدی و اینک در بیداری ، می پندارم که هم آغوشی با تو را فقط می توان در خواب دید . [ دوش = دیشب ] بیت سوم از درونِ سوزناک و چشمِ تر  نیمه ای در آتشم ، نیمی در آب در اثرِ سوزشِ درون و اشکِ چشمهایم نیمی از وجودم در آتش می سوزد و نیمِ دیگر آن غرقه در آب است . [ درون = دل و سینه / نیمه ای در آتش به درونِ سوزناک و نیمه ای در آب به چشمِ تر باز می گردد ]  بیت چهارم هر که باز آید ز در ، پندارم اوست تشنۀ مسکین آب پندارد سراب هر کس از دَرَم درآید ، می پندارم که او آمده است . درست همانند فقیر و بیچارۀ تشنه کامی که سراب را آب می پندارد . [ سراب = زمینی که در اثرِ تابش خورشید به نظر آب بیاید / تشنۀ مسکین = کنایه از عاشق مشتاقِ بی نوا ] بیت پنجم ناوکش را جانِ درویشان هدف  ناخنش را خونِ مسکینان خِضاب جانِ فقیران آماجِ تیرِ مژگانِ اوست . و خونِ بیچارگان را برای رنگ کردن ناخن خود غنیمت می شمرد . [ ناوک = تیرِ کوچک / خِضاب = رنگ کردن با حنا و گلگونه / در این بیت «جان» به «هدف» تشبیه شده است ]  بیت ششم او سخن می گوید و دل می برد  وُاو نمک می ریزد و ، مردم کباب او با سخن گفتن خود ، دل از مردم می رباید و با ملاحت ، عشوه گری می کند و جگرِ مردم کباب می شود . [ دل بردن = کنایه از شیفته و بی قرار کردن ] بیت هفتم حیف باشد بر چنان تن پیرهن  ظلم باشد بر چنان صورت نقاب موجبِ دریغ و تأسف است که تَنی بدان لطیفی با پیرهن پوشیده باشد و عادلانه نیست رخساری بدان زیبایی در زیرِ نقاب پنهان بماند . [ حِیف = شرح بیت 6 غزل 11 / نقاب = برقع و روی بند زنان ]  بیت هشتم خَوی به دامان از بُناگوشش بگیر تا بگیرد جامه ات بوی گلاب با دامنت عرقِ رخسارِ گلگونِ او را پاک کن تا از آن پس لباست بوی گلاب دهد . زیرا عرق جهرۀ او به دلیل بیرون آمدن از گل برافروختۀ رخسارش همانند عرق گُل خوشبوست . [ خَوی = بر وزن مَی ، عرق / بناگوش = نرمه و پس گوش ]  بیت نهم فتنه باشد شاهدی شمعی به دست  سرگران از خواب و سرمست از شراب آنگاه که زیبارویی سرش ، از خواب سنگین و خود ، از باده سرمست باشد و شمعی به کف گیرد ، غوغایی خواهد بود که همگان را شیفته خواهد ساخت . [ شاهد= معشوق زیبا / سرگران = مخمور و خمازده ]  بیت دهم بامدادی تا به شب رویت مپوش  تا بپوشانی جمالِ آفتاب روزی از سحرگاهان تا شب هنگام ، چهرۀ تابانت را زیر نقاب پنهان مکن . تا درخشندگی چهره ات روی آفتاب را بپوشاند و بی نیازی از آن را آشکار سازد . زیرا با بودنِ چهره ات نیازی به جمالِ آفتاب نیست . [ تشبیه روی معشوق به آفتاب و برتری روی او از جهتِ درخشندگی ]  بیت یازدهم سعدیا ، گر بر درش خواهی چو چنگ گوشتمالت خورد باید چون رَباب ای سعدی ، اگر آرزو داری که او را مانند چنگ در آغوش بگیری باید مثلِ رباب تحملِ شکنجه های عشق را داشته باشی . [ بَر = آغوش و کنار / چنگ = از سازهای زهی قدیم که سری خمیده داشت و با انگشتان نواخته می شده است . ( واژنامۀ موسیقی ایران زمین ) / گوشمال = در لغت به معنی تنبیه و مجازات و در اصطلاح موسیقی « کوک نمودن آلاتِ زهی موسیقی به طریق مرسوم ، یعنی پیچاندن گوشی های ساز که آن عمل را به کنایت گوشمال یا گوشمالی گفته اند » ( واژه نامۀ موسیقی ایران زمین ) / رَباب = در لغت به فتح اول است ولی به غلط به ضمِ اول تلفظ می گردد . تنبور ، از سازهای زهی شبیه تار که در قدیم آن را با انگشت یا زخمه یا آرشه می نواختند و یکی از انواع کمانچه است . صورت تکامل یافتۀ آن ویلن امروزی است . ( واژه نامۀ موسیقی ایران زمین ) ] منبع : شرح غزلهای سعدی  دکتر محمدرضا برزگر خالقی  دکتر تورج عقدایی  سعدی : به چه کار آیدت ز گُل طبقی ؟ از گلستان ِ ما بِبَر طبقی  شاد و تندرست باشید .
سفید
2023-04-18T01:53:13.0323361
  دوش در خوابم در آغوش آمدی وین نپندارم که بینم جز به خواب...  
سفید
2023-04-18T01:53:43.5489139
  حیف باشد بر چُنان تن پیرَهن!...  
عباس سلیمانی
2023-09-10T22:40:36.7876893
عالی تشکر