سعدی:شیرین دهان آن بت عیار بنگرید در در میان لعل شکربار بنگرید
❈۱❈
شیرین دهان آن بت عیار بنگرید
در در میان لعل شکربار بنگرید
بستان عارضش که تماشاگه دلست
پرنرگس و بنفشه و گلنار بنگرید
❈۲❈
از ما به یک نظر بستاند هزار دل
این آبروی و رونق بازار بنگرید
سنبل نشانده بر گل سوری نگه کنید
عنبرفشانده گرد سمن زار بنگرید
❈۳❈
امروز روی یار بسی خوبتر ز دیست
امسال کار من بتر از پار بنگرید
در عهد شاه عادل اگر فتنه نادرست
این چشم مست و فتنه خون خوار بنگرید
❈۴❈
گفتار بشنویدش و دانم که خود ز کبر
با کس سخن نگوید رفتار بنگرید
آن دم که جعد زلف پریشان برافکند
صد دل به زیر طره طرار بنگرید
❈۵❈
گنجیست درج در عقیقین آن پسر
بالای گنج حلقه زده مار بنگرید
چشمش به تیغ غمزه خون خوار خیره کش
شهری گرفت قوت بیمار بنگرید
❈۶❈
آتشکدست باطن سعدی ز سوز عشق
سوزی که در دلست در اشعار بنگرید
دی گفت سعدیا من از آن توام به طنز
این عشوه دروغ دگربار بنگرید
کامنت ها