سعدی:شرط است جفا کشیدن از یار خمر است و خمار و گلبن و خار
❈۱❈
شرط است جفا کشیدن از یار
خمر است و خمار و گلبن و خار
من معتقدم که هر چه گویی
شیرین بود از لب شکربار
❈۲❈
پیش دگری نمیتوان رفت
از تو به تو آمدم به زنهار
عیبت نکنم اگر بخندی
بر من چو بگریم از غمت زار
❈۳❈
شک نیست که بوستان بخندد
هر گه که بگرید ابر آذار
تو میروی و خبر نداری
واندر عقبت قلوب و ابصار
❈۴❈
گر پیش تو نوبتی بمیرم
هیچم نبود گزند و تیمار
جز حسرت آن که زنده گردم
تا پیش بمیرمت دگربار
❈۵❈
گفتم که به گوشهای چو سنگی
بنشینم و روی دل به دیوار
دانم که میسرم نگردد
تو سنگ درآوری به گفتار
❈۶❈
سعدی نرود به سختی از پیش
با قید کجا رود گرفتار
کامنت ها