گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

سعدی:یار آن بود که صبر کند بر جفای یار ترک رضای خویش کند در رضای یار

❈۱❈
یار آن بود که صبر کند بر جفای یار ترک رضای خویش کند در رضای یار
گر بر وجود عاشق صادق نهند تیغ بیند خطای خویش و نبیند خطای یار
❈۲❈
یار از برای نفس گرفتن طریق نیست ما نفس خویشتن بکشیم از برای یار
یاران شنیده‌ام که بیابان گرفته‌اند بی‌طاقت از ملامت خلق و جفای یار
❈۳❈
من ره نمی‌برم مگر آن جا که کوی دوست من سر نمی‌نهم مگر آن جا که پای یار
گفتی هوای باغ در ایام گل خوشست ما را به در نمی‌رود از سر هوای یار
❈۴❈
بستان بی مشاهده دیدن مجاهده‌ست ور صد درخت گل بنشانی به جای یار
ای باد اگر به گلشن روحانیان روی یار قدیم را برسانی دعای یار
❈۵❈
ما را ز درد عشق تو با کس حدیث نیست هم پیش یار گفته شود ماجرای یار
هر کس میان جمعی و سعدی و گوشه‌ای بیگانه باشد از همه خلق آشنای یار

فایل صوتی دیوان اشعار غزل شمارهٔ ۳۰۰

تصاویر

کامنت ها

محمد
2011-10-30T17:53:55
در بیت ماقبل پایانی: ما را ز درد عشق... (اشتباهاً از درد تاپ شده)---پاسخ: با تشکر، تصحیح شد.
..
2019-03-30T18:36:25
بستان بی‌مشاهده دیدن مجاهده‌است..
گمنام-۱
2018-02-27T04:58:04
بیگانه آشنا، گریه آبی به رخ سوختگان باز می آورد، گاه گاه به یاری ما می آید اما نه خون گریستنجان دادن را هم فراموش کن دوست عزیز زندگی کن تندرست و شادکام
بیگانه
2018-02-27T00:38:24
یا باید خون گریست از این شعر،یا باید جان داد. ...
سفید
2023-06-09T03:00:12.4459459
  یار از برای نفس گرفتن طریق نیست ما نفس خویشتن بکشیم از برای یار...