گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

سعدی:از همه باشد به حقیقت گزیر وز تو نباشد که نداری نظیر

❈۱❈
از همه باشد به حقیقت گزیر وز تو نباشد که نداری نظیر
مشرب شیرین نبود بی زحام دعوت منعم نبود بی فقیر
❈۲❈
آن عرق است از بدنت یا گلاب آن نفس است از دهنت یا عبیر
بذل تو کردم تن و هوش و روان وقف تو کردم دل و چشم و ضمیر
❈۳❈
دل چه بود جان که بدو زنده‌ام گو بده ای دوست که گویم بگیر
راحت جان باشد از آن قبضه تیغ مرهم دل باشد از آن جعبه تیر
❈۴❈
درد نهانی به که گویم که نیست باخبر از درد من الا خبیر
عیب کنندم که چه دیدی در او کور نداند که چه بیند بصیر
❈۵❈
چون نرود در پی صاحب کمند آهوی بیچاره به گردن اسیر
هر که دل شیفته دارد چو من بس که بگوید سخن دلپذیر
❈۶❈
ناله سعدی به چه دانی خوش است بوی خوش آید چو بسوزد عبیر

فایل صوتی دیوان اشعار غزل شمارهٔ ۳۰۵

تصاویر

کامنت ها

هاشمی
2017-08-17T22:11:58
دو مورد را در نسخه دیگری (اکنون فراموش کرده ام) متفاوت دیدم:آهوی بیچاره ی گردن اسیرناله سعدی ز چه دانی خوش است