گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

سعدی:دل برگرفتی از برم ای دوست دست گیر کز دست می‌رود سرم ای دوست دست گیر

❈۱❈
دل برگرفتی از برم ای دوست دست گیر کز دست می‌رود سرم ای دوست دست گیر
شرط است دستگیری درمندگان و من هر روز ناتوان ترم ای دوست دست گیر
❈۲❈
پایاب نیست بحر غمت را و من غریق خواهم که سر برآورم ای دوست دست گیر
سر می‌نهم که پای برآرم ز دام عشق وین کی شود میسرم ای دوست دست گیر
❈۳❈
دل جان همی‌سپارد و فریاد می‌کند کآخر به کار تو درم ای دوست دست گیر
راضی شدم به یک نظر اکنون که وصل نیست آخر بدین محقرم ای دوست دست گیر
❈۴❈
از دامن تو دست ندارم که دست نیست بر دستگیر دیگرم ای دوست دست گیر
سعدی نه بارها به تو برداشت دست عجز یک بارش از سر کرم ای دوست دست گیر

فایل صوتی دیوان اشعار غزل شمارهٔ ۳۰۷

تصاویر

کامنت ها

مسعود رستگاری
2012-04-11T22:41:52
در بیت دوم ، مصرع اول ، "درماندگان" صحیح است---پاسخ: با تشکر، در متن چاپی به همین صورت آمده است (بدون ذکر بدل) و نظیر آن در غزل شمارهٔ 40 تکرار شده. این کلمه به شکل مفرد (درمنده) در جاهای دیگری از کلیات سعدی به کار رفته (جستجو کنید) و البته در بوستان با «بنده» قافیه شده (اینجا):«بفرمود صاحب نظر بنده راکه خشنود کن مرد درمنده را»که در این مورد اخیر مشخصا قابل جایگزینی با «درمانده» نیست و نشان می‌دهد این کلمه در زبان سعدی به این صورت کاربرد داشته با وجود این که کاربرد به شکل «درمانده» و «درماندگان» هم وجود دارد و اتفاقا آمارش بر آمار کاربرد شکل با حذف الف می‌چربد.تغییری داده نشد.