سعدی:هر که نازک بود تن یارش گو دل نازنین نگه دارش
❈۱❈
هر که نازک بود تن یارش
گو دل نازنین نگه دارش
عاشق گل دروغ میگوید
که تحمل نمیکند خارش
❈۲❈
نیکخواها در آتشم بگذار
وین نصیحت مکن که بگذارش
کاش با دل هزار جان بودی
تا فدا کردمی به دیدارش
❈۳❈
عاشق صادق از ملامت دوست
گر برنجد به دوست مشمارش
کس به آرام جان ما نرسد
که نه اول به جان رسد کارش
❈۴❈
خانه یار سنگدل این است
هر که سر میزند به دیوارش
خون ما خود محل آن دارد
که بود پیش دوست مقدارش
❈۵❈
سعدیا گر به جان خطاب کند
ترک جان گوی و دل به دست آرش
کامنت ها