سعدی:ساقیا می ده که مرغ صبح بام رخ نمود از بیضه زنگارفام
❈۱❈
ساقیا می ده که مرغ صبح بام
رخ نمود از بیضه زنگارفام
در دماغ می پرستان بازکش
آتش سودا به آب چشم جام
❈۲❈
یا رب از فردوس کی رفت این نسیم
یا رب از جنت که آورد این پیام
خاطر سعدی و بار عشق تو
راکبی تند است و مرکوبی جمام
❈۳❈
جان ما و دل غلام روی توست
ساتکینی ساتکینی ای غلام
کامنت ها