گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

سعدی:می‌روم وز سر حسرت به قفا می‌نگرم خبر از پای ندارم که زمین می‌سپرم

❈۱❈
می‌روم وز سر حسرت به قفا می‌نگرم خبر از پای ندارم که زمین می‌سپرم
می‌روم بی‌دل و بی یار و یقین می‌دانم که من بی‌دل بی یار نه مرد سفرم
❈۲❈
خاک من زنده به تأثیر هوای لب توست سازگاری نکند آب و هوای دگرم
وه که گر بر سر کوی تو شبی روز کنم غلغل اندر ملکوت افتد از آه سحرم
❈۳❈
پای می‌پیچم و چون پای دلم می‌پیچد بار می‌بندم و از بار فروبسته‌ترم
چه کنم دست ندارم به گریبان اجل تا به تن در ز غمت پیرهن جان بدرم
❈۴❈
آتش خشم تو برد آب من خاک آلود بعد از این باد به گوش تو رساند خبرم
هر نوردی که ز طومار غمم باز کنی حرف‌ها بینی آلوده به خون جگرم
❈۵❈
نی مپندار که حرفی به زبان آرم اگر تا به سینه چو قلم بازشکافند سرم
به هوای سر زلف تو درآویخته بود از سر شاخ زبان برگ سخن‌های ترم
❈۶❈
گر سخن گویم من بعد شکایت باشد ور شکایت کنم از دست تو پیش که برم
خار سودای تو آویخته در دامن دل ننگم آید که به اطراف گلستان گذرم
❈۷❈
بصر روشنم از سرمه خاک در توست قیمت خاک تو من دانم کاهل بصرم
گر چه در کلبه خلوت بودم نور حضور هم سفر به که نماندست مجال حضرم
❈۸❈
سرو بالای تو در باغ تصور برپای شرم دارم که به بالای صنوبر نگرم
گر به تن بازکنم جای دگر باکی نیست که به دل غاشیه بر سر به رکاب تو درم
❈۹❈
گر به دوری سفر از تو جدا خواهم ماند شرم بادم که همان سعدی کوته نظرم
به قدم رفتم و ناچار به سر بازآیم گر به دامن نرسد چنگ قضا و قدرم
❈۱۰❈
شوخ چشمی چو مگس کردم و برداشت عدو به مگسران ملامت ز کنار شکرم
از قفا سیر نگشتم من بدبخت هنوز می‌روم وز سر حسرت به قفا می‌نگرم

فایل صوتی دیوان اشعار غزل شمارهٔ ۳۸۳

تصاویر

کامنت ها

آرش
2016-07-23T11:42:51
در مصرع "قیمت خاک تو من دانم کاهل بصرم"به اقتضای شعری " که اهل ِ" به صورتِ "کاهل" نوشته و به صورتِ "کَهلِ" (KAHLE) خوانده می شود اما نکته ی جالب اینجاست که اگر به جای "ه" از "ح" استفاده کنیم و بنویسیم "کحل" (کحل .[ ک َ ] (ع مص ) سرمه کشیدن چشم را. یا (کُ) [ ع . ] (اِ.) 1 - سنگ سرمه . 2 - سرمة چشم . 3 - هرچه در چشم کشند برای شفای چشم ) ایهام شگفت انگیزی ایجاد می شود و معنای بیت به شکل زیبایی تغییر می کند .
خانم
2020-08-04T16:13:13
معنی بیت از قفا سیر نگشتم من بدبخت هنوز،میروم وز سر حسرت به قفل مینگرم
حمیدرضا
2017-08-18T09:00:49
در حاشیه تصحیح فروغی پیرامون شعر با مطلع «سعدی اینک به قدم رفت و به سر باز آمد» و عنوان برگشت به شیراز آمده:«در نسخه‌های قدیم این اشعار در غزلیات پس از غزل می‌روم وز سر حسرت به قفا می‌نگرم آمده و شایسته همین بود.»ضمنا سعدی در مقطع غزل دیگری به این شعر اشاره کرده:راه عشق تو دراز است ولی سعدی وارمی‌روم وز سر حسرت به قفا می‌نگرم
آرش
2021-09-05T04:11:36.635949
آتش خشم تو برد آب من خاک آلود بعد از این باد به گوش تو رساند خبرم در این بیت زیبا استاد سخن به شیوایی هر چه تمام تر چهار عنصر اصلی را در یک بیت آورده آتش ، آب ، خاک و باد     
گنگِ خواب دیده
2023-02-23T21:38:55.9219243
آتش خشم تو برد آب من خاک آلود بعد از این باد به گوش تو رساند خبرم  
غبار ..
2023-08-10T11:23:27.204396
جناب شیخ به شکافتن زبانه قلم(میدان قلم) خوشنویسی اشاره دارد که این کار را خوشنویسان به جهت ذخیره‌سازی و جریان بهتر مرکب انجام می‌دهند و در اصطلاح به این عمل، فاق زدن گویند.