گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

سعدی:باز از شراب دوشین در سر خمار دارم وز باغ وصل جانان گل در کنار دارم

❈۱❈
باز از شراب دوشین در سر خمار دارم وز باغ وصل جانان گل در کنار دارم
سرمست اگر به سودا برهم زنم جهانی عیبم مکن که در سر سودای یار دارم
❈۲❈
ساقی بیار جامی کز زهد توبه کردم مطرب بزن نوایی کز توبه عار دارم
سیلاب نیستی را سر در وجود من ده کز خاکدان هستی بر دل غبار دارم
❈۳❈
شستم به آب غیرت نقش و نگار ظاهر کاندر سراچه دل نقش و نگار دارم
موسی طور عشقم در وادی تمنا مجروح لن ترانی چون خود هزار دارم
❈۴❈
رفتی و در رکابت دل رفت و صبر و دانش بازآ که نیم جانی بهر نثار دارم
چندم به سر دوانی پرگاروار گردت سرگشته‌ام ولیکن پای استوار دارم
❈۵❈
عقلی تمام باید تا دل قرار گیرد عقل از کجا و دل کو تا برقرار دارم
زان می که ریخت عشقت در کام جان سعدی تا بامداد محشر در سر خمار دارم

فایل صوتی دیوان اشعار غزل شمارهٔ ۳۸۹

تصاویر

کامنت ها

سینا
2016-06-18T15:18:23
با سلامبیت چهارم مصراع اول وجود من ده (نه) مخفف از نهادن با تشکر
محمد
2013-04-07T15:05:33
ظاهرا این شعر برای میلاد امام زمان مناسب است!
مهدی
2013-04-07T15:06:59
من اسم این شعر رو گذاشتم «مجروح لن ترانی»بنظر اسم مناسبی باشه!
بابک چندم
2020-04-27T15:14:43
"سر در وجود من ده "-> در وجود من سَر دِه -> سرازیر کن، روان کن"نِه" یعنی بنشان، ساکن کن...سیلاب روان است و سرازیر می شود نه آنکه بنشیند یا ساکن باشد...
حنیف
2020-04-25T23:06:05
سر در وجود من نه به نظر درست تر استیعنی سر سیلاب (سر رودخانه) را در وجود من بگذار تا آب آلودگی ها را با خود ببرد
اکابر
2020-02-28T04:48:51
سر در وجود من ده ، درسته .یعنی سیلاب را به سمت من هدایت کن تا غبار نیستی را از من بشوید
مهدی
2017-03-19T23:01:31
به نظرم همان " سر در وجود من ده" درست تر باشد چون فعل جمله " سر دادن" است نه سر نهادن.
محمد بهادری
2018-06-03T16:53:59
مصرع اول و مصرع آخر رو نگاه کنید ،هم در ابتدا هم در انتها میرسه به«در سر خمار دارم» ،انگار ابتدا سعی می‌کنه شاعر با علت جویی خمار خودشو بر طرف کنه، اما نمیتونه... و در انتها باز هم اقرار به خماری...
داود رهبری
2022-04-29T16:02:38.9232232
درود بر همه ی دوستان .  در بیت ششم که می‌فرماید :  موسی طور عشقم در وادی تمنا .   در یکی از لغت نامه ها همین مصرع بیت ششم در آخرین کلمه ، از واژه ی 《 تجلی 》 سخن گفته اند نه 《 تمنا 》 و زمانی که خوب به معنای بیت نگاه می‌کنیم،  متوجه می‌شویم که 《 موسی 》 در کوه 《 طور 》 به جانب پروردگار خود ، در خواست می‌کند که خود را بر موسی 《 متجلی 》 کند .  حالا سوالی که اینجا است این مطلب خواهد بود که : واژه ی 《 تجلی 》صحیح تر است یا واژه ی 《 تمنا 》 به نظر حقیر با توصیف بالا ، قطعا باید واژه ی 《 تجلی 》 صحیح تر باشد تا 《 تمنا 》  با تشکر :  رهبری