گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

سعدی:یک روز به شیدایی در زلف تو آویزم زان دو لب شیرینت صد شور برانگیزم

❈۱❈
یک روز به شیدایی در زلف تو آویزم زان دو لب شیرینت صد شور برانگیزم
گر قصد جفا داری اینک من و اینک سر ور راه وفا داری جان در قدمت ریزم
❈۲❈
بس توبه و پرهیزم کز عشق تو باطل شد من بعد بدان شرطم کز توبه بپرهیزم
سیم دل مسکینم در خاک درت گم شد خاک سر هر کویی بی فایده می‌بیزم
❈۳❈
در شهر به رسوایی دشمن به دفم برزد تا بر دف عشق آمد تیر نظر تیزم
مجنون رخ لیلی چون قیس بنی عامر فرهاد لب شیرین چون خسرو پرویزم
❈۴❈
گفتی به غمم بنشین یا از سر جان برخیز فرمان برمت جانا بنشینم و برخیزم
گر بی تو بود جنت بر کنگره ننشینم ور با تو بود دوزخ در سلسله آویزم
❈۵❈
با یاد تو گر سعدی در شعر نمی‌گنجد چون دوست یگانه شد با غیر نیامیزم

فایل صوتی دیوان اشعار غزل شمارهٔ ۴۰۱

تصاویر

کامنت ها

سعید
2016-09-03T16:01:38
تصنیف این غزل با صدای دلنشین سالار عقیلی در آلبوم سعدی نامه اجرا شده است
۷
2016-11-26T16:26:22
یک روز به شیدایی در زلف تو آویزمزان دو لب شیرینت صد شور برانگیزمروزی دیوانه وار گیسویت را چنگ میزنم و چنان لبان شیرینت را میمکم که صد آشوب به پا کنم(قیامت میکنم)عشق تو چون درآید شور از جهان برآیددلها در آتش افتد دود از میان برآید.خاقانیسیم دل مسکینم در خاک درت گم شدخاک سر هر کویی بی فایده می‌بیزمسیم یا اسیم:نقره،سکه نقرهکاش به تو میپیوستم تا اکسیر عشق تو سیم وجود مرا زر میکرد ولی چه سود عمرم بی نتیجه به سر رسیده و به مراد دل نرسیدم که نرسیدم
کسرا
2016-06-12T13:26:54
اجرای ساز و آواز این شعر توسط هنرمندان بی همتای رادیو گلها در برنامه ی شماره 246 برگ سبز با آوای دلنشین استاد شجریان
علی عباسی
2016-04-09T06:09:20
عبارت به "به دفم برزد" در بیت پنجم که صورتیست از "به دف برزدن"،که اشاره است به رسمی کهن در امور اجتماعی-سیاسی گذشته.ترتیب کارچنین بودست که مخالفان کسی برای بدنام کردن او،مشتی اوباش و کودک را پول و شیرینی میدادند-بقول حضرت ابولفضل بیهقی مشتی رند را سیم میدادند-و شعری شعارگونه در اختیار مطربان دوره گرد و بازاری میگذاشتند تا بخوانند و بنوازند و جمعیت در پی آنان تکرار کرده و در کوی و برزن براه بیفتند و آبروی اورا ببرند و رسوایش کنند...به قرار معهود و رسم مالوف اگر بخواهیم نمونه های دیگری در ادبیاتمان نام ببریم،یکی خواجه حافظ که گفت:من به خیال زاهدی گوشه نشین و طرف آنک/مغبچه ای میزندم به چنگ و دفیا که گفت:راز سربسته ما بین که به دستان گفتند/هرزمان با دف و نی،بر سر بازار دگر.. ونیز مرصاد العباد نجم الدین دایه:"...ای آدم از بهشت بیرون رو، و ای حوا ازو جدا شو،ای تاج از سر آدم برخیز،ای حله از تن او دور شو،ای حوران بهشتی آدم را به دف دو رویه بزنید..."
ناشناس
2013-03-24T15:32:58
مصرع دوم ـ اینک من واینت سرمصرع آخر ـ با یاد تو دگر سعدی ...از اساتید خواهشمندم اعلام نظر کنند
مژده
2008-12-12T18:14:09
من بعد بدان شرطم کز توبه بپرهیزمبه من نیز بدان شرطم کز توبه بپرهیزم(هرچند شاید صورت حاضر درست تر باشد)---پاسخ: مطابق ترجیح شما تغییری اعمال نشد.
محمود سیدهندی
2010-07-18T02:20:02
بسیاری از شاعران پس از سعدی ، از این غزل استقبال کرده اند ، صفای اصفهانی و میرزا عباس شیدا دو تن از شاعرانی هستند که ابیاتی نغز در این باره پرداخته اند.میرزا عباس شیدا به سبب ساخت این اثر در سال 1311 رتبه ی اول مجله ارمغان را کسب نمود و ملک الشعرای بهار غزل او را ستود.گر در برخم بندی کز کوی تو بر خیزم کوبم سر و بر این در چون حلقه در آویزم آب مژه بر دامن ، خاک قدمت بر سر دور از تو به روز و شب ، میریزم و میبیزمچون شمع به ناکامی میسوزم و میسازم وز دیده سرشک غم ، میلزم و میریزممهر تو در آب افکند ، آیین خردمندی عشق تو بزد آتش ، در جامه پرهیزمبی طره لیلی وش ، سرگشته چون مجنونم بی شهد لب شیرین پر شور چو پرویزمنی در طلب نامم نه در پی رسوایی چون دود از این آتش صد مرحله بگریزمگفتم که دل پاکت باشد ز گل رحمت آوخ که به سنگ آمد تیر نظر تیزمای غم ز میان برخیز ، ای نارهوس بنشین تا من به کناری خوش بنشینم و بر خیزمتا تار سر زلفت یکبار به چنگ آرم آشوب دو صد چنگیز از شهر برانگیزمرفتی و من شیدا تا چند چو گرد از پی در وادی نومیدی با خاک ره آمیزم ***مشهور است که قاآنی با خواندن این غزل سعدی ، اشعار خویش را در آتش انداخت.
سیاوش رضایی
2021-01-14T12:35:19
با عرض سلام و ارادت خدمت موسس ارجمند سایت و همراهان گرامیبه نظر بنده وزن بیت دوم مصرع اول کمی با مصرع اول مغایرت دارد و شاید بیت دوم بدین گونه بوده :یک روز به شیدایی در زلف تو آویزم وز آن دو لب شیرین صد شور برانگیزم با
سیامک یوسفی
2020-12-07T05:13:37
کمتر سخنگوی بنام را توانیم یافت که به پیش باز این دو بند از سروده نظامی گنجوی نرفته باشد:نشسته شاد شیرین چون مه نوقدح ریزان بیاد روی خسروفدا کرده چنین فرهاد مسکینز بهر جان شیرین جان شیرینسعدی نیز گوید:فرهاد لب شیرین چون خسرو پرویزم
احسان چراغی
2020-11-11T13:22:10
این غزل سعدی را الان و خیلی دیرتر از از غزل‌های دیگرش دیدم. اتفاقی دیدمش و وقتی دیدم و خواندم مست شدم و اشک شوق ریختم و گفتم کجا بودی جانا؟ و چه لذتی دارد وقتی غزلی از سعدی را برای اولین بار می‌خوانی.
محسن
2020-05-19T08:54:24
این بیت را هم با توجه به برداشتی که از شعر پر قوت جناب سعدی دارم تقدیم میکنم به عشقم عایشه جان که وجود و تحقق یگانگی را متعهدانه بدست آورد و تمام من را از من گرفت تا دیگر من نباشم بلکه او من باشد!!من هستم میبیزم چون رهگذری یکتابر خاتمه ام مسرور آن یار بقا مامور
حمیدرضا
2017-08-26T15:56:38
متن مطابق تصحیح فروغی است با این حال مصرع اول بیت آخر در گزیدهٔ غزلیات سعدی به انتخاب و شرح دکتر حسن انوری به صورت «با یاد توام سعدی...» آمده است.
مساوات
2017-01-31T19:14:08
گلهای تازه 43 با اجرای زیبای استاد گلپا در آواز افشاری
محسن حاجی‌پور
2017-04-30T21:00:48
من مست و تو دیوانه، ما را که بــرد خانهصد بار تو را گفتم، کم خور دو سه پیمانهدر شهر یکی کس را، هشیـار نمی بینمهر یک بَتَــــر از دیگر، شوریده و دیــــوانهچه زیباست که زبان مادریمان پارسی است؛ و این اشعار را بی ترجمه درمی یابیم...
۷
2018-11-23T04:08:15
به نظرم برای اینکه مصرع دوم بیت پایانی درست تر باشد مصرع نخست باید همان باشد که انوری آورده:با یاد توام سعدی در شعر نمی گنجدچون دوست.یگانه شد با غیر نیامیزمسخن بگوی که بیگانه پیش ما کس نیستبه غیر شمع و همین ساعتش زبان ببرممیان ما به جز این پیرهن نخواهد بودو گر حجاب شود تا به دامنش بدرمهستی و هستم و نیستمنیستم هستی و هستمتا خبر دارم از او بی‌خبر از خویشتنمبا وجودش ز من آواز نیاید که منممیان عاشق و معشوق هیچ حائل نیستتو خود حجاب خودی حافظ از میان برخیز
امیرشریعتی
2018-11-23T02:34:55
مصرع دوم از بیت دوم احتمالا " ور رای وفا داری جان در قدمت ریزم" یعنی اگر اندیشه و فکر وفا کردن داری من جانم را در راهت فدا میکنم، ضمنا استاد شجریان در برگ سبز شمارهء 246 که در افشاری تهیه گردیده نیز " ور رای وفا داری....." خوانده اند...لطفا اساتید نظر دهند.
ایرانی
2018-04-16T16:03:12
بس توبه و پرهیزم کز عشق تو باطل شدمن بعد بدان شرطم کز توبه بپرهیزم
دکتر محمد ادیب نیا
2018-04-29T17:47:14
یک روز به شیدایی در زلف تو آویزمزان دو لب شیرینت صد شور برانگیزمروزی آن معشوق الهی خواهد آمد که در زلف زیبایش بیاویزیم و از لبان شیرینش سخنان شورانگیز برگیریم و تمامی جهان را از عشق و شور الهی لبریز و سرمست نماییم. به امید آن روز....
دکتر محمد ادیب نیا
2018-04-29T18:38:50
در آرزوی ظهور معشوق همگان و محبوب عارفانآری بنا به آرزوی دیرین شیخ سعدی، روزی آن یگانه معشوق بی همتا خواهد آمد و همگان در سایه زلف او چنگ زنان گرد آمده و از لبان شیرین گفتارش سخنان دلکش و شورانگیزش را گرفته و همه جا شور به پا می کنیم و در این راه سر و جان وجود خود را در قدمش فدا می نماییم و هرگز از این فداکاری و جان فشانی پرهیز و توبه نمی نماییم و سیم دل خود را در خاک وجودش فدا می کنیم. اما افسوس که الآن دلمان با خاک کوی دیگران بی فایده آمیخته و کدر و شده است. همین موجب شد تا دشمن کوس رسوایی ما را با دف و شادی همه جا جار بزند. تا اینکه دف عشقی همچون مجنون و فرهاد از جانب لیلی و شیرین بر نظر تیزم رسید، به من گفتی که یا در این غم بنشین و یا اینکه از سر جان برخیز و من اطاعت می کنم. اما بدون تو حتی بر گنگره هم نمی نشینم، نه در بهشت و نه حتی در دوزخ هم اگر قرار بگیری بر گیسویت چنگ زده و و خود را می آویزم!. حال ببین که این چه شور و حالی است که با وجود تو در چنین شعر و احساسی، وجود سعدی نیز جایی ندارد. چرا که سعدی با تمام وجود با دوست و محبوبش یکی شد و از غیر او به کلی پاک شد. والحمد لله رب العالمین علی کل حال
پدرام
2018-06-09T00:44:04
بیشک سحر انگیزترین اجرای این غزل زیبا با زخمه تار علی اکبر خان شهنازی و آواز نکیسا در دستگاه شور است که در سال 1297 ضبط شده است .
آرش آریامنش
2021-07-07T13:35:58.844369
درود به تاریخ ما گران‌ارج و یاران
آرش آریامنش
2021-07-07T14:11:47.5051975
تضمینِ این شاه‌غزلِ شیخِ شیراز، به قلمِ من پیشکش به ادب‌دوستانِ تاریخ مای: . ای مظهرِ زیبایی! از عشقِ تو لبریزم وز باده‌ی چشمانت جوشانم و سرریزم بخت ار ندهد کامی تا با تو درآمیزم ((یک‌روز به شیدایی در زلفِ تو آویزم زان دو لبِ شیرینت صد شور برانگیزم)) . رندانه شبی خواهم تَنگَت بِکِشَم در بَر بوسم لبِ نوشینت بویم رخِ چون عنبر چندَم به عبث گویی: بگذار مرا بگذر ((گر قصدِ جفا داری اینک من و اینک سَر ور راه وفا داری جان در قدمت ریزم)) . دل در گِرُوِ عشقت از قافله غافل شد جز جور و جفا آخر کِی عاید و واصل شد؟ بس رخنه به ایمانم کز چشمِ تو حاصل شد ((بس توبه و پرهیزم کز عشقِ تو باطل شد منبعد بِدان شرطم کز توبه بپرهیزم)) . افسوس! که صد وعده دادی و بَرَت گم شد چون موعدِ وصل آمد دَم در نظرت گم شد حتی شرفِ دیدن در رهگذرت گم شد ((سیمِ دلِ مسکینم در خاکِ درت گم شد خاکِ درِ هر کویی بی‌فایده می‌بیزم)) . از دیده شَرَر بارم، بر شرق چو مَه سر زد نادیدنت امشب هم آمد بَرِ دل در زد باید ز تعب زد مِی تا صبح و مکرّر زد ((در شهر به رسوایی دشمن به دَفَم بر زد تا بر دَفِ عشق آمد تیرِ نظرِ تیزم)) . ای صورت و بالایت در نادرگان نادر عشقت کُشَدَم روزی در شوقِ لقا آخِر رحمی، به خطا یک‌دَم بر من نگر ای جابر! ((مجنونِ رخِ لیلی چون قیسِ بنی عامر فرهادِ لبِ شیرین چون خسروِ پرویزم)) . گفتم: ز سَرِ جورَت ای جانِ جهان! برخیز! گفتی: سَرِ خود گیر و زین خوابِ گران برخیز! گفتم: بده کام آنگه بر گو: ز میان برخیز! ((گفتی: به غمم بنشین یا از سَرِ جان برخیز! فرمان برمت جانا! بنشینم و برخیزم)) . بی‌وقفه نظر کردن بر قامتِ تو دینم وصلِ تو نمازِ من بوسیدنت آئینم روشن شود از رویت تاری‌شبِ غمگینم ((گر بی تو بُوَد جنّت بر کنگره ننشینم ور با تو بُوَد دوزخ در سلسله آویزم)) . این پایه رُخ و جَعدی در شعر نمی‌گنجد چون شیونِ دل رعدی در شعر نمی‌گنجد آرش! به فَرَت بَعدی در شعر نمی‌گنجد ((با یادِ تو گر سعدی در شعر نمی‌گنجد چون دوست یگانه شد، با غیر نیامیزم)) آرش آریامنش    
میــــرِ سلطان احمـــد
2021-07-07T17:05:23.7796365
سلام.مرحبا شعرت زیباست
آرش آریامنش
2021-07-08T01:48:26.4742199
درود و سپاس
nabavar
2021-07-08T03:26:04.525394
گرامی آرش، بسیار خوب و زیبا سروده ای، موفقیت در گرو از پای ننشستن است. منتظر و آرزومند  شاهکار های شما هستم. درین روزگاران شاعر بسیار است ولی من انتظار سعدی دیگری را می کشم.پایدار و زنده باشی 
آرش آریامنش
2021-07-08T17:00:54.3001758
درود به شما دوست ارجمند! سیاه‌مشق‌هایی دارم و بسیار مشتاقم که در چنین فضایی منتشرشان کنم. ولی فکر نمیکنم در تاریخ ما امکان ایجاد پروفایل و نشر شعر اعضا باشد. به هر روی صمیمانه از لطف و مهر شما سپاسگزارم. تندرست و پیروز باشید.
ساناز ساناز
2021-12-18T20:11:02.1069275
با سلام متاسفانه مشخصات دوستان ادیبی که لطف کردند و شعر را دکلمه کردند نوشته نشده.  خانمی که شعر را خواندند، خانم عندلیب، نامشان چه هست؟ هیچ دسترسی به ایشان نیست متاسفانه. آیا خانم فیروزه عندلیب هستند؟ 
احسان بهزادنژاد
2022-05-27T01:24:36.5489432
عالی. بسیار زیبا
وِدا
2022-10-21T15:02:14.3752168
تقدیم به یگانه محبوب و ازلی
محمدصادق نائبی
2022-11-22T10:30:43.4975713
به نظرم مصرع آخر "چون دوست یگانه شد با غیر نیامیزم" در کلمه "یگانه" وزن کم دارد مگر اینکه یگانه را اماله کنیم و بکشیم که من نین چیزی را ندیده ام. شاید در اصل "یگانی" بوده که هم معنایش درست است و هم وزنش.
Mojtaba Heydari
2023-05-22T00:08:38.6659246
درود بر شما دوست عزیز هنر شناس🌹 آوازهای استاد اکبر گلپایگانی با اشعار بزرگان واقعا چیز دیگریست....
گنگِ خواب دیده
2023-06-20T22:51:32.6334064
گفتی به غمم بنشین یا از سر جان برخیز فرمان برمت جانا...! بنشینم و برخیزم...