گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

سعدی:غم زمانه خورم یا فراق یار کشم به طاقتی که ندارم کدام بار کشم

❈۱❈
غم زمانه خورم یا فراق یار کشم به طاقتی که ندارم کدام بار کشم
نه قوتی که توانم کناره جستن از او نه قدرتی که به شوخیش در کنار کشم
❈۲❈
نه دست صبر که در آستین عقل برم نه پای عقل که در دامن قرار کشم
ز دوستان به جفا سیرگشت مردی نیست جفای دوست زنم گر نه مردوار کشم
❈۳❈
چو می‌توان به صبوری کشید جور عدو چرا صبور نباشم که جور یار کشم
شراب خورده ساقی ز جام صافی وصل ضرورت است که درد سر خمار کشم
❈۴❈
گلی چو روی تو گر در چمن به دست آید کمینه دیده سعدیش پیش خار کشم

فایل صوتی دیوان اشعار غزل شمارهٔ ۴۰۴

تصاویر

کامنت ها

حمید
2015-07-23T07:34:38
براستی لقب خداوند سخن برازنده سعدی بزرگ میباشد، و بنظر من اشعار شیخ اجل را باید از زبان استاد شجریان شنید.
حمیدرضا پاشایی
2014-11-20T12:42:01
درودها بر روان پاک استاد سخن ،شیخ اجل سعدی شیرازی،آن قدر زیباست این غزل و غزل های دیگرش ک روح آدمی و سرشار از انرژی مضاعف میکنه،دست مریزادمیگم.
حسین
2015-01-04T23:19:22
درود بر سعدی و استاد شجریانافسوس که این جوونا بجای گوش دادن به این اشعار چی گوش میدن
۷
2016-10-16T18:26:38
پخش آنلاین این قطعه :پیوند به وبگاه بیرونیآواز ـ بیات‌ترک ـ گشایش ـ فرودنوا ـ رهابپخش آلبوم از آغاز:پیوند به وبگاه بیرونی
nabavar
2016-10-23T21:39:05
عباسی - فساتفکر هم خوب چیزی ستصحبت سید محمد درست استوقتی میسراید ، ” جفای دوست زنم گر نه مردوار کشم“به مانای تحقیر زن است ، مردوار با مردانگی تفاوت دارد، مغلطه نکنید ، این فرافکنی ست ، سعدی مستقیماً به زنان اهانت می کند، نه در اینجا بلکه در اشعار دیگر نیز. بفرمائید و بخوانید: آنجاکه گفته چو زن راه بازار گیرد بزنوگرنه تو در خانه بنشین چو زنبپوشانش از چشم بیگانه رویوگر نشنود چه زن آنگه چه شویزن نو کن ای دوست هر نوبهارکه تقویم پاری نیاید بکارپایدار باشی
گمنام-۱
2016-10-23T22:07:10
جناب عباسیبوی زن ستیزی از مصراع دوم همان بیت به مشام میرسد بشنوید: جفای دوست، زنم !!، گرنه مردوار کشم بااین همه ارادت من به شیخ شیراز همچنان بر جاست من همه چیز را در ظرف زمان و مکان خود داوری میکنم هم امروز کم نیستند آنان که دشنام " از زن کمتر " را نثار یکدگر میکنند.
عباسی-فسا @abbasi۲۱۵۳
2016-10-23T12:10:25
سلاممردوار بودن یا مردی و مردانگی یک اصطلاح است که الآن هم دقیقا به کار می رود و اصلا به معنی زن ستیزی نیست و ربطی به جنسیت نداردحداقل سعدی بزرگ در اینجا چنین منظوری نداردتعجب اینجاست که دوستان عزیز از کجا بوی زن ستیزی را در این بیت استشمام کرده اند؟
ملیحه
2016-02-10T14:11:08
سعدی معجزه خداوند است.هنر به چشم عداوت بزرگترین عیب استگل است سعدی و پیش دشمنان خار است
ملیحه
2016-02-10T14:13:25
سعدی معجزه خداوند است.هنر به چشم عداوت بزرگترین عیب استگل است سعدی و در چشم دشمنان خار است.
حمید
2016-06-20T12:55:47
سید محمدبه نظر من این حرف شما مبالغه است. منظور از این بیت با توجه به روند کلی شعر قطعا تحقیر زنان نبوده و هدف دیگری داشته است. از طرفی تفاوت تواناییها در جنسیت های مختلف بر کسی پوشیده نیست.
سیدمحمد
2016-06-20T13:42:38
حمید جان بدون دلیل نمی توان سخنی را رد یا قبول کرد شما بدون برهان، برای این بیت هدف دیگری ادعا می کنی ،اگر این نبود که بنده گفتم ، تفسیر و تعبیر شما کدام است ؟ دلایل قوی باید و معنوینه رگهای گردن به حجت قوی. زنده باشی
ساحله
2016-05-06T13:02:53
دورد بر سخندان بزرگ سعدی و زنده باد استاد ارجمندمان شجریانو با سلام خدمت دوستان عزیزتفسیر مصراع جفای دوست زنم گرنه مردوار کشم رو غیر از تفسیر استاد خطیب میتونین برام توضیح بدین؟
سیدمحمد
2016-05-06T14:44:12
ساحله ی گرامی کاش این فرمایش نمی کردی در تفسیر و تعبیر بیت ز دوستان به جفا سیرگشت مردی نیستجفای دوست زنم گر نه مردوار کشمبه نظر من این بیت بوی زن ستیزی و تعصب خشک مردان زمان سعدی را به یاد می آورد انگار می گوید: از مردانگی به دور است که از جفای دوستان برنجم ، اگر جفای دوست را مردانه تحمل نکنم ، پس مانند زن هستمتفسیر استادی که نام بردید را نمی دانم ، ولی بازهم تحقیر زنان است از سوی بزرگی چون سعدی ، خوشحال می شوم نظری غیر ازین را هم بخوانمزنده باشی
یعقوب صحرایی
2012-06-06T14:06:25
درود بر شیخ اجل سعدی شیرین سخن سراینده ی این شعر و درود بر استاد مسلم موزیک ایران محمد رضا شجریان که به حق با تصنیف بسیا زیبایش این شعر را به تمام و کمال آراسته است
مسعود مقدس
2013-04-15T09:45:01
با درود به روان پاک سعدی شیراز که به این زیبایی همچون دیگر غزلیات عاشقانه اش سروده است . و خوشا به حال کسی که این غزل زیبا را با صدای استاد مسلم آواز ایران محمد رضا شجریان شنیده باشد. و با تشکر از دستاندر کاران این سایت فرهنگی. ممکن است شرحی بر این غزل برایم ایمیل کنید. متشکرم
محسن
2012-12-11T15:29:01
زخاک سعدی بیچاره بوی عشق آیدهزارسال پس ازمرگش ار بینبوئیدرودبر روان شیخ اجل وپاینده باد استادشجریان که با نوای آسمانی شان این غزل بسیارزیبای سعدی را دردستگاه نوااجراکردند که این اثرماندگارسعدی ماندگارتربشه
مسیب شاپوری
2014-01-09T10:54:49
درود برروح استاد مسلم و بهترین غزل سرای ایران زمین که در تمام اشعار عاشقانه خود چنان عشق را با سوز دل و از عمق جان به نظم کشیده که گویا خود صدرصد عاشق دلسوخته بوده است و در این غزل به درد مادی زندگی خود نیز اشاره باریک کرده اند
علیرضا پیشگو
2013-06-16T10:07:42
سلام علیک یا امیر المقتدر فی الملک الحدیثسلام و درود بی پایان بر سعدی مانگار از پس قرنهااز نظر بنده ی حقیر اگر کسی آواز همراه با اوج استاد شجریان را شنیده باشد و تحت تاثیر قرار نگرفته باشد مصداق آن بیت سعدی است که"اشتر به شعر عرب در حالت است و ظرب گر نیست ترا طبع شعر کژطبع جانوری" در این آواز صدای بی نقص و پر توان استاد که از نظر بنده عشق و غم مجنون به هم آمیخته و در آن حنجره اکسیر شده چنان با سوز و از سر درد این را اجرا می کند که به حتم اگر مجنون هم بود خود بر این نکته تاکید می کرد که غم لیلی در دل منو در صدای شجریان و در ناله ی سعدی تقسیم شدهاست و در هر کدام به صورتی تجلی یافته است
بابک نعمتی
2020-02-14T02:01:18
آخرش یادم رفت ، شعری که شیخ اجل ، در جایی دیگر از مقایسه ی زن و مرد را می آورند ، ذکر کنم.
بابک نعمتی
2020-02-14T02:03:58
این بیت از حضرت سعدی:گر من از سنگ ملامت روی برپیچم زنمجان سپر کردند مردان ناوک دلدوز را
بابک نعمتی
2020-01-27T17:42:46
سلام دوستانمن اومدم به سایت وزین و ارزشمند تاریخ ما ، سری بزنم تا معنی و مفهوم یک مصراع از این غزل رو پیدا کنم ، ولی دیدم که با پیش کشیدن یک بیت ، و بحثهای ضد جنسیتی و آنتی فمینیستیک ، کل نظرات ، معطوف به گفتگوی این قضیه شده.اینکه منظور شیخ اجل ، از “زنم” ، بطور قطع زن بودن و جنسیت زن بوده ، با استناد به بیتی از غزل دیگه که در پایان میارم ، شکی نیست. و جفا زدن که یکی از دوستان ، اون رو تفسیر کرده بود کاملا مردوده. این دوست عزیز ، چنان ارادتی به حضرت سعدی دارند که به مخیله شان هم نمی تواند وارد شود که سعدی ، چنان گفته باشد.حضرت سعدی در قسمت هزلیات خود هم ، فراوان شیرینی ها و نمک ها در کلام دارد ، خود می فرماید:الهزل فی الکلام ، کالملح فی الطعامیعنی هزل در کلام مانند نمک در غذاست.به نظر من ، اینکه من زنم اگر جفای یار را تحمل نکنم ، نه اشاره به اینکه ضعیفم و حقیرم ، داشته باشه. بلکه چنانچه در قریب به اتفاق غزل های شاعران دیده می شود ، آن خال و خط و زلف و رخ و عارض و قامت ؛ و دلبری و دلشکنی و عهد گسستن و عشوه های زیر لب و ... همگی از معشوق مونث و در مقابل ، جفا کشیدن و جان دادن و جانبازی و سر باختن و نیاز و کشته شدن ، همه از طرف مذکر بوده.نبوغ کم مانند شیخ اجل ، سبب نمیشه که ایشان رو عاری از هر گونه اشتباه و در واقع معصوم و منزه بدانیم . ما در مقایسه با فرهنگ امروز و جایگاه زن و حقوق زن ، از اون مصراع تعجب می کنیم ، و گرنه ، چه بسا در اون دوران ، معمول و مرسوم هم بوده است.جنبه های زیبایی شناختی از دلبری زیبا ، از دهانی فوق العاده کوچک و تنگ و کمری باریک به مانند موی و ابروانی کمانی و به هم پیوسته در آن زمان ، شامل بوده که بسیاری از آنها با استانداردهای امروزی سنخیتی ندارد.موهای تازه روییده ی پشت لب و بناگوش ، از استعاره ی بتی حکایت دارد که در غزلیات حضرت حافظ ، که بی نظیر در اعجاز احساس و کلمات هستند ، وجود دارد.خلاصه ، منم ناخواسته وارد این بحث شدم
hasan soltani
2019-06-11T10:14:15
مصراع دوم بیت چهارم:بخاطر وزن شعر زن از جایگاه اصلی خود دور افتاده
hasan soltani
2019-06-11T10:21:26
در مصراع دوم بیت 4 بخاطر وزن شعر "زنم" بمعنی مرد نیستم... از جایگاه اصلی خود دور افتاده و در اصل چنین است:جفای دوست اگر نه مرد وار کشم زنم
محمد طهماسبی
2021-04-03T15:32:28
درود بر شیخ اجل و درود بر خداوندگار آوای مینوی , انوشه روان حضرت استاد محمد رضا شجریان
نوشین
2021-03-15T17:18:41
با نظر جناب آقای محسن موافقم. برداشت بنده هم از این بیت این است که:سیرگشتن از جفای دوستان و تحمل کردن و صبوری و سکوت، رسم و هنر مردانگی نیست. بلکه ابتدا می بایست جهد کرد تا جفای دوست را زدود (و در واقع این لطفی است به دوست و بقای دوستی) اما اگر میسر نشد، در تاب آوردن جفای دوست نیز لطفی نهفته است.
محسن
2020-09-03T23:40:21
ز دوستان به جفا سیر گشت مردی نیست،(قطع ارتباط با دوستان به خاطر جفای آنها کار درستی نیست) جفای دوست زنم ورنه مردوار کشم ( سعی می کنم که جفای دوست را اصلاح کنم نه اینکه ترک دوست می کنم، ولی اگر نتوانسم جفای دوست رارفع کنم آنگاه مردانه آن جفا را تحمل می کنم که دوستانم را از دست ندهم)
اردشیر
2017-04-03T15:24:05
با درود به همه ی دوستان بزرگوار به زعم بنده سعدی در هیچ کجا قصد زن ستیزی یا اهانت به زنان را نداشته بلکه مفهوم "زنی" مفهومی است منفی در برابر مفهوم مثبت "مردی" که در آن روزگار این مفاهیم با ارزش های مربوطه مذکور کاملاً جا افتاده بوده و مورد استعمال بوده است. هر انسانی را باید در مقطع زمانی خود و در فرهنگ غالب روزگار خود سنجید و ارزشیابی کرد، در بیان ذهنیت سعدی ذکر این اشعار و متون میتواند خواننده ی امروز را روشن تر کندبوستان باب ششم : شعر معروف یکی طفل دندان......چو بیچاره گفت این سخن نزد جفتنگر تا زن اورا چه مردانه گفتگلستان باب ششم :همچو نابینایی که شبی در وحل افتاده بود و می‌گفت آخر یکی از مسلمانان چراغی فرا راه من دارید زنی فارجه بشنید و گفت تو که چراغ نبینی به چراغ چه بینی. که واقع بینی و صراحت و جسارت را اززبان زنان میشنویم.... و البته امثله دیگر هست که بنده اکنون بیاد نمی آورم.
nabavar
2017-04-03T17:34:49
اردشیر خان سخن شما از روی محبتی ست که به سعدی داریدیک بار حاشیه ی آقای ” حسین 1 “ را با دقت بخوان ، شاید نظرت بر گرددشاد باشی
گمنام-۱
2017-04-05T15:56:40
سلام و روز به خیر بابک گرامی جفا و دوست اگر مضاف و مضاف الیه نباشند جفا با ی به گمانم " جفایی " میشود. باری داستان اسقف و راست قامتی به هم میهن ساده دلی بر میگردد که به کلیسای هم وطنان ارمنی رفته بود، بر دیوار تصویر شهید بهشتی آویزان بوده است و جمله معروف او " ما، راست قامتان جاودانه تاریخ میمانیم " ساده دل مرحوم نگاهی به عکس می اندازدو به میزبان می گوید : این اسقف" راست قامتیان " چقدر به شهید بهشتی شباهت دارد.!!
بابک چندم
2017-04-07T10:22:27
پی نوشت:"اگر که مردوار تحمل نکنم..." -> یعنی همچنان در دل کینه و سیاهی نگه دارم آنگاه به آن "یک دوست" جفا کرده ام
بابک چندم
2017-04-07T08:50:48
گمنام -1 گرامی،درود بر شما و پوزش بابت تاخیر، ذهن بنده را هم که کجاها که نکشاندی؛ رفته بود پی راسپوتین...مضاف و مضاف الیه رابطه بین دو اسم است و جفا که اسم نَبوَد...جفای دوست را هم که نمی خوانیم و نمی نویسیم "جفایی دوست"...دوست گرامی برای کاغذ سیاه نکردن، فقط خلاصه می کنم:از مصرع نخست این بیت دو برداشت ضد و نقیض می توان داشت:1- این جفای من به دوستان است2-این جفای دوستان به من استمصرع دوم نیز به همان صورت می تواند ضد و نقیض باشد...ولی دریافت من از بیت همانی است که پیشتر آمد:1-اگر که از بابت جفای دوستان از آنان بگسلم و ببرم رسم مروت و مردانگی نیست2-اگر که مردانه تحمل نکنم (یا به قول 7 و همچنین بیت بعدی صبور نباشم) آنگاه به "دوست" جفا کرده اماین " یک دوست" مصرع دوم با "دوستان" مصرع پیشین از یک جنس نیستند...دوستان نماد آدمیان، مردمان است که جفا از آنان سر می زند ولی آن "یک دوست" همانی است که سعدی جا به جا ازو یاد می کند و در اینجا پرهیز دارد که مبادا به او جفا کند.جان کلام آنکه او می گوید:اگر بابت جفای مردمان از آنان کینه به دل گیرم و از ایشان بگسلم، رسم مردی و مروت نباشداگر که مردوار تحمل نکنم به آن "یک دوست" جفا کرده امچند نکته:اول از همه، این زن است که همواره معروف به صبوری و بردباری و تحمل بوده و نه مرد که به بی خیالی شهره است...اینرا که من و شما بدانیم سعدی نیز بی شک می دانسته.دوم،-در باب زدن اگر توجه کنید نمونه های دیگری از زدن و زنم داریم:قیدش را زدم یا (ب)زنم، قید یعنی زندان و حصر...حال حصر و زندان زدنی است؟در اینجا یعنی صرف نظر کردن، بی خیال شدن-فلانی به بیابان زد، من هم اگر چنان شود به بیابان زنم...آیا بیابان زدنی است؟هم معنی مجنون شدن دهد و هم راه بیابان در پی گرفتن...در خاتمه به همان "یک دوست" سوگند که من یکی نه نشانه ای از زن و نه از زن ستیزی در این بیت و غزل می بینم، و اینهم هیچ ربطی به علاقه داشتن و یا نداشتن به سعدی ندارد...(و گمانم بر آنکه 7 و اردشیر و چند نفر دیگر در بالا موافق باشند)سرت سبز و دلت خوش باد جاوید
بابک چندم
2017-04-05T07:45:38
گمنام-1 جان،اسقف مرحوم را نمی دانم که بود؟یکی کارامالیس در خاطرم است، و راسپوتین "جادوگر" هم دراز بود ولی گمان نبرم که اسقف بود...در باب یای اضافه : جفاء عربی در فارسی جفا است و بدون همزه، لذا "ی" اضافه نیست و کارش صفت سازی...اما، واژه و جمله کلیدی برای شما "جان منور" بود و "یک غنچه از صد غنچه حضرتت"...
۷
2017-04-05T01:39:28
ز دوستان به جفا سیرگشت مردی نیستجفای دوست زنم گر نه مردوار کشمروی برگردان شدن از دوستان به خاطر جفا و نامهربانی کار مردان نیست که اگر صبر پیشه نکنم مرد نیستم.اگر درست خوانده شود بیخود و بی جهت به سعدی انگ نمیزدید.جفای دوست زنم =دست به جفا شوم اگر نه مردوار کشم=اگر مردش نیستماگر مرد نباشم دست به جفا زنم(میزنم)
ساحل
2017-04-05T01:57:26
7 جان خدا پدرت رو بیامرزهبابک چندم همچنینخدا وکیلی بلد نیستید ننویسید یا اصرار نکنید.یک حسین این مدلی واسه گمراهی کافی هست حالا چه برسه به چند تا و یک بی نام و نشان هم بشه میداندار معرکه.خدا هدایت کنه شما رو
۷
2017-04-05T02:24:38
جفای دوست زنم گر نه مردوار کشممصرع دوم خود دو بخش هست و بخش دوم آن شرطی استجفای دوست زنم=دست به جفا میزنم=جفا میکنماگر نه مردوار کشم=اگر مردوار (جفا) نکشم=صبر پیشه نکنمیعنی صبر نکردن من نیز همانند جفا بر دوست است و برعکس جفا کسی میکند که صبور نیست بسیار ساده و هیچ ربطی به زن و زن ستیزی ندارد.
گمنام-۱
2017-04-05T03:15:15
دوستان امید که واژه " بدخوان " دلگیرتان نکرده باشد، من خود پیشینه بدخوانی دارم و حتا بزرگانی چون زنده یاد شاملو و آوازه خوانان نامی بیش وکم زدن برای به جاده زدن ، شانه زدن ، رو زدن ، پیاله ای زدن ..... و در مورد این کمترین ور زدن ، کاربرد دارد جفا زدن ؟؟
بابک چندم
2017-04-05T04:46:18
به به به ، چه محشر کبرایی که به پا نشد...ساحل خانوم؟ جان:ای که بر روی تخمان چشم، ولی قربان قد و بالای شما تو را به همان خدا قبل از موعظه و ارشاد این اغلاط را پالایش کن:1- رو-> را 2-خداوکیلی -> اصطلاح عامیانه و کوچه بازاری، چه بهتر که ننویسید 3-واسه -> اینهم کوچه بازاری است و "برای" بهتر و مناسب است3- هست -> است (گمنام جان سرکار هم دقت کن)4-برسه -> رسد یا برسد5-بشه -> شود یا بشود6- کنه -> کندگمنام جان، قربان قد و بالای شما نیز هم:نخست، مانا صفت مشبهه از مانستن است و معنای آن : مانند، همانند، نظیر... ولی برابر معنی و معنا نبوده و نیست، گو اینکه یکی از دوستان در اینجا آنرا متداولاً برابر پایدار بودن ! نیز می آورد...دومی هم همان "هست" است که برای ساحل آمد..سومی را هم با حسین شریکی...حسین جان،بنده که قربان صدقه همه رفتم، چرا که نه سرکار...ولی قربان قد و بالای جنابعالی نیز هم، عزیز دل برادر... اول از همه شخص مفرد خود را جمع مبند که خطا اندر خطاست...دیگر آنکه ( و اینرا با گمنام شریکی) کی گفت که "جفا زدن" درست است؟جفا مصدر است و "ی" آنرا صفت می سازد "جفا زدن" کجا و "جفای دوست زدن" کجا؟7 جان،قربان قد و بالای تو هم بروم، خوب من هم که همین را گفتم... سر همگی شاد باد
گمنام-۱
2017-04-05T05:31:33
جناب بابک چندم مختارید مصدر " جفای دوست زدن " برسازید و " یای " جفا را که یای اضافه است '" جفای دوست"یایی بدانید که جفا را صفت میکند. اما " هست " همان هست می ماند چنانکه مانای بیت و اما به خدا وندی خدا راضی نیستم که قربان قد وبالای من بروید. از من گذشته است.
بابک چندم
2017-04-05T06:14:57
گمنام-1 گرامی،باور بفرمایید که میان هست و است تفاوتهاست، و دائماً مترادف نیستند، است فعل "بودن" و هست موجود بودن، وجود داشتن و... البته سرکار هم مختارید...اما به جان منور شما قسم که من یکی مانا را برابر معنا ندیده ام، نه در پهلوی، نه در پارسی باستان، نه در اوستایی...و گمانم بر آن که در فارسی نوین بسیار نوبرانه است...در آخر اگر که می پندارید زیادی کج و کوله شده اید، خوب قربان قد و بالای شما یکی نمی روم... ولی دنیا را چه دیدی؟ چه بسا یک غنچه از صد غنچه حضرتت باز نشده باشد...-:)
گمنام-۱
2017-04-05T06:41:34
جناب بابک باور بفرمایید حقیر تفاوت مانایی است و هست را میداند ، استدعا دارد جمله را بار دیگر بخوانید نوشته ام " همان میماند که هست ' است همانگونه که به از من میدانید فعل رابط است دو دیگر در فارسی نوین نوبرانه است وسرانجام، دل قوی دارید که نوزکج و کوله نشده ام قرار است حالا حالاها " را ست قامت " بمانم .منظورم آن اسقف مرحوم نیست!
گمنام-۱
2017-04-05T02:41:03
بدخوانان گرامی هر گونه که بخوانید مانای این بیت همان می ماندکه هست: دست از دوست کشیدن برای جفایی که به عاشق میکند، مردی نیست. و من جفای دوست مرد وار می کشم ( ورنه ........) جفا دیدن ، کردن، کشیدن داریم ، جفا دوستان زدنی نیست !!
بابک چندم
2017-04-04T22:38:28
گرامیان سید محمد، حسین-1، گمنام-1، و حسین آقا:گویا شما همگی شوخیتان گرفته ؟در اینجا "زنم" فعل است آنچنانکه در بانگ زنم، دم زنم، قدم زنم و... آنرا که ربطی با جنس مونث یعنی "زن" در کار نیست!"زنم" در مقابل "کشم" آمده و هر دو فعل، و "مردوار" در مقابل "مردی" در مصراع نخست آمده و هر دو صفت...می گوید:این رسم مردی (مرد بودن) نیست اگر که از بابت جفای دوستان از آنان دل بکنماگر که مردانه تحمل نکنم آنگاه من نیز به دوست جفا کرده امدر هیچ جا در این بیت نه صحبت از "زن "است و نه از "زن ستیزی"...امان از دست شما...
nabavar
2017-04-04T23:39:14
بابک خان جفای دوست ، زنم ، گر نه مردوار کشماگر لطف کنید و درست بخوانید ، متوجه می شوید : زن را در مقابل مرد نشانده استمی گوید: زن هستم اگر جفای دوست را مانند مردان نکشم تا به حال ” جفا زدن “ نشنیده بودیم تا از شما شنیدیم. شاد باشی
حسن عوض بیگی
2017-02-12T15:40:52
باسلام من همینقدر که باغزلیات سعدی بزرک ومولان وحافظ و...باصدای استاد شجریان به اوج صداقت پاکی واروج. روح به ملکوت میروم دیگر هیچ مرثیه و مویه ای این حال را تکرار نمیکند درودبر سعدی ودرود بر استاد بی نظیر موسیقی ما
گمنام-۱
2017-04-07T16:20:39
بابک گرامی، از خواندن آنچه گه گاه مینویسید همواره سود برده اماین بار هم ، اما نه بدان ماناست که همیشه همرای باشم اگر بشود گفت مهر دوست چرا نگوییم جفای دوست؟ دودیگر جفا در عربی مصدر است و شیخ در این بیت آنرا سم خواسته است . در باب برساختن فعل های مرکب با زدن نمونه های بسیار داریم که فعل بیرون از مانای اصلی به کار رفته است ( واین تعریف فعل مرکب است و گر نه درس خواندن و مانندان فعل مرکب نیستند) سخن بر سر جفا زدن است در برداشت مانایی بیت به گمان هم راییم. بختتا سبز، روزگارتا ن سپید و چهرتان هماره سرخ باد
خرم روزگار
2017-06-08T22:10:29
جناب فرخ مایه سپاسگزاری است ار از این یک میلیون ( دو کرور ) با ر تشبیه چند مورد را در همین غزلیات سعدی با ما در میان نهید.
فرخ مردان
2017-06-08T17:46:05
اساتید گرامی، علمای بزرگ:"جفای دوست زنم ، گر نه مردوار کشم"یعنی ابنکه اگر من جور و جفای یار را تحمل نکنم من را به همان شمشیر جفای دوست بزن.زنم= من را بزنتشبیه جفای یار به شمشیر یک میلیون بار در همین غزلیات سعدی تکرار شده.
گمنام-۱
2017-04-07T16:43:57
ببخشایید شیخ ان را" اسم " خواسته است و بختتان سبز . نمونه زیبایی از فعل مرکب به یادم آمد : " ویران ساختن " !!
سالار
2017-04-22T23:24:48
سعدی در بزرگی زن هم شعر گفته:یکی طفل دندان برآورده بود پدر سر به فکرت فرو برده بودکه من نان و برگ از کجا آرمش مروت نباشد که بگذارمشچو بیچاره گفت این سخن پیش جفت نگر تا زن او را چه مردانه گفتمخور هول ابلیس تا جان دهد همان کس که دندان دهد نان دهد.از طرفی دیگر شاید منظور استاد سخن از "زنم" به صورت وجه فعلی باشد. یعنی جور دوست را مثل شراب سر می کشم: شراب زدن.به دو بیت بعدی نگاه کنید شراب خورده ساقی ....
روفیا
2017-04-23T00:26:04
سالار گرامیچو نیک بنگری خواهی دید که آنجا که می خواهد زنی را بستاید رفتار یا گفتار او را مردانه می خواند!تو گویی زن مزبور بر خلاف قاعده از جلد نادانی زنانه خود بیرون جهیده و چون مردان اندیشمند درست اندیشه و رفتار می کند! ها ها ها... راستی چه ادبیات مردسالاری داریم...
روفیا
2017-04-23T08:55:29
مگر من چه گفتم؟!
گمنام-۱
2017-04-25T02:16:30
مژده ای دارم برای دوستداران حقوق زنان در سراسر جهان ! باور نمی کنید ، اما حقیقت دارد، سازمان به اصطلاح ملل!! عربستان را برای سرپرستی کمیسیون امور زنان انتخاب کرده است. تو خود حدیث مفصل بخوان ازین مجمل
گمنام-۱
2017-04-25T06:01:30
پی نوشت، کمیسیون حقوق زنان و البته به دلیل سابقه درخشان آل سعود در رعایت حقوق بشر بطور عام و حقوق زنان بالاخص !!
اردشیر
2017-04-10T13:42:57
با درود دوباره خدمت همه ی دوستان أدب دوستأول آنکه جناب بابک چندم از هم رأیی دوست فاضلی چون شما خرسند و مفتخرم. دوم آنکه حسین عزیز حاشیه ی حسین 1 و بقیه را دوباره و سه باره خواندم و قانع کننده نبود. شما هم لطفاً حاشیه ی حقیر را بازخوانی بفرمائید. هر شخصیت یا حتا پدیده ایرا باید در مقطع زمانی خود سنجید و انسانها را با پس زمینه ی فرهنگ غالب و قالب زمان و مکان خود. ونه با علم و فرهنگ چندصد سال بعد، درقیاس با فرهنگ غالب در ایران قرن هفتم سعدی را بنده یک فمینیست می پندارم. امثله ی فراوان بویژه در بوستان و گلستان در دست است. جوهره ی انسانی سعدی چون الماسی تابناک از ورطه ی کم نور فرهنگ زن ناباور آن دوران براحتی چشم را خیره میسازد.سیّم آنکه فرض فعل بودن "جفا زدن" حتا برفرض صحت و اثبات آن به مفهوم زنی کلمه لطمه نمیزند و تنها میتواند وجود ایهام را بر زینت های فراوان این شعر سعدی گرامی بیفزاید، و شیئی است که اثبات آن نفی ماأدا نمیکند؛ متأسفانه نگاه ما (نه همه ی دوستان) همچنان نگاهی تک بعدی است و علیرغم آگاهی و دانشی که دوستان قطعاً فراتر از بنده دارند، لیک پدیده هارا در کنار هم و باهم نمیبینند.
میثم سعدی
2018-12-06T00:35:53
سیر گشت: مصدر مرکب مرخم؛ سیر گشتن، آزرده و ملول گشتن.مردی: جوانمردیمعنی: بیزاری از یار از بهر ستم و نامهربانی‌اش، شرط جوانمردی نیست، اگر بی‌مهری یار را مردانه برنتابم، جوانمرد نیستم.حضرت سعدی در چامه‌هاش این همه مهر و محبت نسبت به زن داره، حالا بیاد در جایی توهین کنه و دستاورد دوگانگی بشه! جالبه.البته همه رو میشه نقد کرد. حالا این خوبه، طرف میاد انگ بچه بازی و نزدیکی با حیوانات را بهش نسبت میده!
پویا ر-ز
2018-01-17T13:38:59
آقا اصلا این بیت :" ز دوستان به جفا سیرگشت مردی نیستجفای دوست زنم گر نه مردوار کشم "خیلی ثقیل و مبهم و ناجوره و نه به بقیه ابیات این شعر میخوره نه به اشعار دیگر سعدی که اکثرا روان هستند .بعید است این بیت از سعدی باشد !
جهن یزداد
2021-05-28T09:06:40.8704961
این بیت سعدی  نسبت به زمان ما هم فمنیست است در زمان ما هم مردانی هستند که سختشان میاید بگویند اگر فلان نشود زنم  کسر شان خود میدانند حتی اینگونه بگویند زنم - من در بچگی یک جایی گفتم این کار مردانگی نیست  می خواستند بکشند مرا و لت  و پارم کردند حالا به سعدی هزار سال پیش ایراد   گرفته اید - همینقدر که گفته زنم در فرهنگ ما فمنیستی هم بیشتره
دل‌روز
2022-07-29T04:25:27.4955425
بزرگواران درباب بحث زن‌ستیزی بیت ۴: مرد در معنای "انسان" کاربرد داشته و دارد از طرفی اگر به ریشه واژه‌ی "زن" نگاه کنیم، در برخی ریشه‌‌ها، به Cwene در به معنای روسپی،van به معنای خواهش،  vanas و venus به معنای شهوت، و در اوستایی به ریشه‌ی za(n زایش می‌رسیم.  و البته که در بسیاری از ریشه‌ها، به معنای همسر برمی‌خوریم مرد در معنای انسان و بشر، به بعد ناطق بودن و حیوان ناطق اشاره داشته و در مقابلِ آن، گاهی، زن به بعد زایش و شهوت و غیرمرد اشاره داشته است. در نتیجه، در بستر زبان، گاهی زن، نه به عنوان انسان ماده، که به عنوان غیرمرد=نامرد=رفتارغیرانسانی نشان دهنده استفاده می‌شد.   پس اگر جفای دوست نکشم، زن=غیرمرد=نامرد=غیرانسان هستم   یک واژه، در محیط‌های زبانی مختلف، معانی متفاوتی خواهد داشت
داود پورسلطان
2022-10-17T21:20:19.1339063
سلام  دوستان فرهیخته ای که مصرع  جفای دوست زنم ارنه مردوار کشم  را جفا زدن معنی میکردند لطفا این بیت سعدی را هم معنی بفرمایید  مرد و زن گر به جفا کردن من برخیزند  گر بگردم ز وفای تو نه مردم که زنم 
گنگِ خواب دیده
2023-03-29T12:28:55.3262707
چو میتوان به صبوری کشید جور عدو چرا صبور نباشم که جور یار کشم؟
گنگِ خواب دیده
2023-04-27T00:20:46.7389676
غم زمانه خورم یا فراق یار کشم؟ به طاقتی که ندارم، کدام بار کشم؟