گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

سعدی:بس که در منظر تو حیرانم صورتت را صفت نمی‌دانم

❈۱❈
بس که در منظر تو حیرانم صورتت را صفت نمی‌دانم
پارسایان ملامتم مکنید که من از عشق توبه نتوانم
❈۲❈
هر که بینی به جسم و جان زنده‌ست من به امید وصل جانانم
به چه کار آید این بقیت جان که به معشوق برنیفشانم
❈۳❈
گر تو از من عنان بگردانی من به شمشیر برنگردانم
گر بخوانی مقیم درگاهم ور برانی مطیع فرمانم
❈۴❈
من نه آنم که سست بازآیم ور ز سختی به لب رسد جانم
گر اجابت کنی و گر نکنی چاره من دعاست می‌خوانم
❈۵❈
سهل باشد صعوبت ظلمات گر به دست آید آب حیوانم
تا کی آخر جفا بری سعدی چه کنم پای بند احسانم
❈۶❈
کار مردان تحمل است و سکون من کیم خاک پای مردانم

فایل صوتی دیوان اشعار غزل شمارهٔ ۴۱۶

تصاویر

کامنت ها

۸
2020-04-15T06:18:11
به چه کار آید این بقیت جانکه به معشوق بر نیفشانمکار مردان تحمل است و........