گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

سعدی:چون من به نفس خویشتن این کار می‌کنم بر فعل دیگران به چه انکار می‌کنم

❈۱❈
چون من به نفس خویشتن این کار می‌کنم بر فعل دیگران به چه انکار می‌کنم
بلبل سماع بر گل بستان همی‌کند من بر گل شقایق رخسار می‌کنم
❈۲❈
هر جا که سرو قامتی و موی دلبریست خود را بدان کمند گرفتار می‌کنم
گر تیغ برکشند عزیزان به خون من من همچنان تأمل دیدار می‌کنم
❈۳❈
هیچم نماند در همه عالم به اتفاق الا سری که در قدم یار می‌کنم
آن‌ها که خوانده‌ام همه از یاد من برفت الا حدیث دوست که تکرار می‌کنم
❈۴❈
چون دست قدرتم به تمنا نمی‌رسد صبر از مراد نفس به ناچار می‌کنم
همسایه گو گواهی مستی و عاشقی بر من مده که خویشتن اقرار می‌کنم
❈۵❈
من بعد از این نه زهد فروشم نه معرفت کان در ضمیر نیست که اظهار می‌کنم
جان است و از محبت جانان دریغ نیست اینم که دست می‌دهد ایثار می‌کنم
❈۶❈
زنار اگر ببندی سعدی هزار بار به زان که خرقه بر سر زنار می‌کنم

فایل صوتی دیوان اشعار غزل شمارهٔ ۴۲۱

تصاویر

کامنت ها

۷
2015-09-17T20:58:26
این غزل بسیار زیبا نمودی از جهانبینی سعدی استچون من به نفس خویشتن این کار می‌کنمبر فعل دیگران به چه انکار می‌کنمبلبل سماع بر گل بستان همی‌کندمن بر گل شقایق رخسار می‌کنمهر جا که سروقامتی و موی دلبریستخود را بدان کمند گرفتار می‌کنماوحدی پیشواز این غزل رفته:درمان درد دوری آن یار می‌کنموقتی که میل سبزه و گلزار میکنماوحدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۶۵
جمشید پیمان
2019-08-28T09:08:02
پُر می کنم شبانه ام از چشم های توجمشید پیمان،26 ـ 02 ـ 2017دیوانگی ست عاشقی، اقرار می کنمدست خودم که نیست گر این کار می کنمگفتم به دل؛چرا به جنونم کشانده ای؟گفت از قضای عشق به ناچار می کنمجان را به سرزمینِ جوانی کشانده امخود را میان شعله گرفتار می کنمپُر می کنم شبانه ام از چشم های توشب را به بوی عطر تو سرشار می کنمآنها که خوانده ام همه از یادِ من برفت*تمرین عشق پیش تو این بار می کنمخلقی به طعن و طنز تماشای من کنندامّا در این میانه من انکار می کنمشادان نمی شود دلم از هیچ قصّه ایالّا حدیث دوست،که تکرار می کنم**آنها که خوانده ام همه از یاد من برفتالّا حدیث دوست که تکرار می کنم( سعدی)
امیر مستلزم
2021-04-06T14:48:29
جناب محمد طهماسبی دهنو(هانا قبادی پور) دچار اشتباه شده اید و به قولی اسمان را به ریسمان بافته اید!منظور از تامل دیدار ، اندیشه دیدار نیست بلکه منظور (عمیق نگریستن) است .شاعر بدنبال دیدن کسی یا ... نیست فقط حال و هوای عاشقانه اش را به تصویر می کشد.معنی صحیح بیت 4اگر معشوق به قصد کشتن من شمشیر خویش را از نیام بکشد من مانع ان نمی شوم و همچنان به او خیره وار می نگرم که تا چه حد زیبا و ... است ، انگار که من راضی به مردن در پیش پای او هستم .بنظر لازم نیست از این بیت برداشت عرفانی کرد ، معنی بیت بسیار ملموس هست و جهان بینی سعدی در ملک عشق را بیان می کند و باید متذکر شد که معشوق هم ملکوتی می تواند باشد هم زمینی !موفق باشی.
محمد طهماسبی دهنو(هانا قبادی پور)
2018-12-24T22:49:29
چون من به نفس خویشتن این کار می‌کنمبر فعل دیگران به چه انکار می‌کنمسلام خدمت اساتید عزیز آقای ترابی و بزرگان ادیب، بنده با سوادی ذره‌وار و ناقص در حد فهمِ خودم خدمت دوستان عرض میکنم آن چیز که لازم میدونم که بنویسمبیت اول منظورش اینه که ما بیشتر مواقع کارهایی رو مرکتب میشیم(مثلا ما غیبت میکنیم و تهمت میزنیم و...) حالا اگر همین کارها رو کسی دیگه انجام بده ما میگیم این آدم پست و غییت کن و تهمت‌زنیه و .....به قول پروینآگه از عیبِ عیانِ خود‌ نِه‌ایمپرده های عیب مردم میدَریمو البته میشه طوری دیگه هم معنی کرد که به نظرم با افکار سعدی سازگار نیستاما با افکار ما شاید☺️☺️در این نگاه جدید در بیت اول شاید داره درباره جبرِ طبیعت میگه که چون من هر کاری رو (حالا هر چی،عشق ،خشم‌، چشم چرانی)رو بر اثر نفسی که سازنده ی من و بیانگر شخصیتمه انجام میدم و دستِ خودم نیست ،..پس من باید قبول کنم که عین همون کار بر علیه خودم اقدام میشهو منکر این خلق و خوی در دیگران نباید بشم چون خودم این اعتقاد رو دارم که تمام فعل های من زاییده نفس و نفس من گوش به فرمان جبرِاینچنینه که از بد گفتن و عصبانی شدن و نامردی مردم هم ناراحت نمیشیم..
محمد طهماسبی دهنو(هانا قبادی پور)
2018-12-25T01:10:06
این بیت سعدی در همین غزل 421گر تیغ برکشند عزیزان به خون منمن همچنان تامل دیدار میکنمچقدر عارفانه و چقدر زیبا هدف رو حضرت سعدی با لطافت خاص و جهانبینی عمیق بیان میکنهحالا در نگاه من (عزیزان ) در مصرع اول همون منیت و چیزهایی است که برای ما عزیزه و چراغ غفلتِ ماست که متاسفانه ما به چشم نور نگاهش میکنیم(عزیزان)از قبیل مقام و محبوب و فرزند و رفیق و یا ساز و پول و قدرت و خودنمایی و ...استحالا هر انسانی هدفی داره،اما هدف سعدی اینقدر ارزشمنده که حتی اگر عزیزترین هاش خونش رو بریزن باز سعدی اندیشه ی دیدارِ حرکت به سوی مقصود رو در سر دارهکسی که خونش رو بریزن مگه میشه فکر کنه، بله میشه به شرطی که هدفی فراتر از ظاهر دنیا داشته باشدوگرنه ارزش هر هدف به نوع نیازی است که در ماست،اگر این نیاز با برطرف شدن تمام شد مسلما هدف هم تمام شده استدرحالی که هدف حقیقی هرگز پایانی ندارد و دائما حرکت است و بسشهدا تبدیل شدن به هدفشون که حرکت به سوی یارِ و یارِ شهدا خدا بود و بسامام حسین عین اندیشه ی آزادی و آزادگی و ایمان است و کشتی نجات تک تک ماستیعنی سعدی خودش رو تبدیل کرده به یک ایده و آرمان در مسیر بی نهایت و چنان محو اندیشیدن در دلبره که اگر خونشم بریزن بی خیالِ و فقط به حرکت فکر میکنهحالا آدم اگر بخواهد برای هدف دل از عزیزانش بِکَنه که عزیزان گفتم چه چیزایی هستن انگار همون عزیزانش میخوان با شمشیر سرش رو جدا کنندبه قول قدیمی‌ها ، هرکه را طاووس خواهد‌، جور هندوستان کشد  واسه رسیدن به مقصود و به دست آوردن هر چیزی باید رنج و سختی کشید و مصائب و مشکلات موجود رو به جان خرید و تحمل کردبه قول وفائینه هر سنگی بدخشان است لعلش میتوان گفتنبسی خون جگر باید که تا لعل بدخشان شدسعدی عزیز میفرماید کهآنچنان مشتاق وصال یار (هدف و غایت هستی)هستم که هر چند دردآور است دل از زیبایی و تعلقات کندن و در حالی که هر بار دل از عزیزی میبُرم انگار داره با شمشیر خونم رو میریزه اما باز تو اینقدر عزیزی و اینقدر بالایی و اینقدر مطمئن هستی که محو اندیشیدن دیدارت شدمای کاش بی نهایت وار با اندیشه های مثبت و الهی زندگی کنیمو تک تک لحظات عمرمون رو خداوند متعال طراحی کنهآفتاب الطاف حق بر همه یکسات میبارد اما ماییم که روزن سیرت هستیم امیدوارم همه از روزن‌وار زیستن خلاص بشیم و ویران بشیم تا زمین وار مورد هجوم الطاف الهی باشیمیا حقدل خود را صیقل بزنیم با صلوات برای شهدای و اموات و عموی عزیز بنده شهید رستم طهماسبی دلفان