گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

سعدی:ما به روی دوستان از بوستان آسوده‌ایم گر بهار آید وگر باد خزان آسوده‌ایم

❈۱❈
ما به روی دوستان از بوستان آسوده‌ایم گر بهار آید وگر باد خزان آسوده‌ایم
سروبالایی که مقصود است اگر حاصل شود سرو اگر هرگز نباشد در جهان آسوده‌ایم
❈۲❈
گر به صحرا دیگران از بهر عشرت می‌روند ما به خلوت با تو ای آرام جان آسوده‌ایم
هر چه در دنیا و عقبی راحت و آسایش است گر تو با ما خوش درآیی ما از آن آسوده‌ایم
❈۳❈
برق نوروزی گر آتش می‌زند در شاخسار ور گل افشان می‌کند در بوستان آسوده‌ایم
باغبان را گو اگر در گلستان آلاله‌ایست دیگری را ده که ما با دلستان آسوده‌ایم
❈۴❈
گر سیاست می‌کند سلطان و قاضی حاکمند ور ملامت می‌کند پیر و جوان آسوده‌ایم
موج اگر کشتی برآرد تا به اوج آفتاب یا به قعر اندر برد ما بر کران آسوده‌ایم
❈۵❈
رنج‌ها بردیم و آسایش نبود اندر جهان ترک آسایش گرفتیم این زمان آسوده‌ایم
سعدیا سرمایه‌داران از خلل ترسند و ما گر بر آید بانگ دزد از کاروان آسوده‌ایم

فایل صوتی دیوان اشعار غزل شمارهٔ ۴۳۳

تصاویر

کامنت ها

دلارام دلدار
2015-04-18T06:26:53
چه کرده این سعدی! جل الخالق!
گلچهره
2016-10-26T16:01:44
لطفا معنی شیوای فارسی این غزل دلنشین را عنایت بفرمایید.
گلچهره
2016-10-26T16:35:23
لطفا معنی شیوای فارسی این غزل دلنشین را عنایت بفرمائید
roozbeh
2012-04-28T21:02:33
in ghazal ba sedaye taj esfahani va tar shahnaz va ney kasaei shenidanist
hamid
2014-06-30T13:34:32
سلام این غزل رو استاد تاج اصفهانی به همراه نی استاد کسائی تار استاد جلیل جهناز در برنامه رادیویی اجرا کرده اند باتشکر
hamid
2014-06-30T13:38:07
در دستگاه ماهور -شکسته ماهور
امیر مستلزم
2021-04-06T15:48:48
سرکار گلچهرهغزل شیوایی است که بنده چند بیتی از ان را معنی می کنم ، امیدوارم راضی باشید.1_با وجود زیبایی چهره یار از بوستان و باغ بی نیازیم که اگر بهار بیاید یا خزان به ان توجه و اعتنایی نداریم.4_ای معشوق اگر از در مهر و کرامت و مهربانی با ما رفتار کنی دیگر ما عاشقان از هر چه اسایش و ارامش است در هر دو جهان (این دنیا و ان دنیا)، بی نیازیم.7_ سیاست کردن کنایه از عقوبت و ومجازات کردن است.اگر سلطان و داور و حکم دهنده من را عقوبت کنند و اگر مردم من را به دلیل عشق و عاشقی سرزنش کنند اسوده ام و اهمیتی نمی دهم (عاشق فقط یار را در ذهن و اندیشه هایش می بیند و دیگران برایش اهمیت ندارند.)8_موج اگر کشتی وجودمان را به بلندای افتاب ببرد (به جایگاه والا برساند که احتمال زیاد همان مرتبه والا در ثروت و مقام است) یا به گود دریا بکشاند (بی ارزش و حقیر کند) چون من در ملک قناعت زیست می کنم(درویش الی الله هستم) از هر دو فارغ و اسوده ام.9_برای رسیدن به ارامش بسیار تلاش کرده ایم (اسایش از عشق)اما ارامشی در جهان نیافتیم ولی از زمانی که ترک اسایش گفتیم(به اسایش بی اعتنا شدیم ) و خود را به بلای عشق سپردیم!، اسوده ایم.(تناقض زیبایی است عاشق در عین حال که گرفتار بلای عشق و سختی عشق است اما ارامش دارد و اسوده خاطر است.بسیاری از تناقض ها در زبان است ولی اگر به باطن بنگریم و نگاه فلسفانه ای داشته باشیم تناقض به حساب نمی ایند.10_ سعدی صاحبان سرمایه و ثروت از تباه و نقصان شدن زر و اندوخته اشان می ترسند ولی ما اگر در کاروان رهسپار جایی باشیم و فریاد برارند از حضور دزد ، چون درویش و تهی دستیم ، نگرانی و هراسی بابت ان نخواهیم داشت.موفق باشی!
سیاوش بابکان
2020-05-20T18:03:35
گر به صحرا دیگران از بهر عشرت می روندما به خلوت با تو ای آرام جان آسوده ایم
علی پایانی
2020-05-20T08:11:11
این غزل رو اساتید تاج و کسایی و شهناز در مایه فشاری اجرا کرده اند