گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

سعدی:کاش کان دلبر عیار که من کشته اویم بار دیگر بگذشتی که کند زنده به بویم

❈۱❈
کاش کان دلبر عیار که من کشته اویم بار دیگر بگذشتی که کند زنده به بویم
ترک من گفت و به ترکش نتوانم که بگویم چه کنم نیست دلی چون دل او ز آهن و رویم
❈۲❈
تا قدم باشدم اندر قدمش افتم و خیزم تا نفس ماندم اندر عقبش پرسم و پویم
دشمن خویشتنم هر نفس از دوستی او تا چه دید از من مسکین که ملول است ز خویم
❈۳❈
لب او بر لب من این چه خیال است و تمنا مگر آن گه که کند کوزه‌گر از خاک سبویم
همه بر من چه زنی زخم فراق ای مه خوبان نه منم تنها کاندر خم چوگان تو گویم
❈۴❈
هر کجا صاحب حسنیست ثنا گفتم و وصفش تو چنان صاحب حسنی که ندانم که چه گویم
دوش می‌گفت که سعدی غم ما هیچ ندارد می‌نداند که گرم سر برود دست نشویم

فایل صوتی دیوان اشعار غزل شمارهٔ ۴۴۰

تصاویر

کامنت ها

...
2015-09-06T23:52:03
لب او بر لب من این چه خیالست و تمنامگر آن گه که کند کوزه گر از خاک سبویمناقلا
عباس مشرف رضوی
2011-01-19T09:41:42
برای:"چه کنم نیست دلی چون دل او ز آهن و رویم"صورت ضبط شده دیگر:""چه کنم چون دل اونیست دلی زآهن و رویم"مراعات بهتر وزن - به گمان من، سیلابهای کشیده اغلب در بخش دوم مصراعهاست؛مثلا "خیالست"؛ "نتوانم"؛ "بگویم"، "دوستی"، "ملولست"، "فراق"، "چوگان"؛ "هیچ"، "دست"تنها استثنا شاید: "حسنیست" که آنهم در آخر بخش اول مصراع، واقع شده است.