گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

سعدی:عهد کردیم که بی دوست به صحرا نرویم بی تماشاگه رویش به تماشا نرویم

❈۱❈
عهد کردیم که بی دوست به صحرا نرویم بی تماشاگه رویش به تماشا نرویم
بوستان خانه عیش است و چمن کوی نشاط تا مهیا نبود عیش مهنا نرویم
❈۲❈
دیگران با همه کس دست در آغوش کنند ما که بر سفره خاصیم به یغما نرویم
نتوان رفت مگر در نظر یار عزیز ور تحمل نکند زحمت ما تا نرویم
❈۳❈
گر به خواری ز در خویش براند ما را به امیدش بنشینیم و به درها نرویم
گر به شمشیر احبا تن ما پاره کنند به تظلم به در خانه اعدا نرویم
❈۴❈
پای گو بر سر و بر دیده ما نه چو بساط که اگر نقش بساطت برود ما نرویم
به درشتی و جفا روی مگردان از ما که به کشتن برویم از نظرت یا نرویم
❈۵❈
سعدیا شرط وفاداری لیلی آن است که اگر مجنون گویند به سودا نرویم

فایل صوتی دیوان اشعار غزل شمارهٔ ۴۴۱

تصاویر

کامنت ها

فرخ مردان
2017-06-10T11:49:14
1-به درشتی و جفا روی مگردان از ماکه به کشتن برویم از نظرت یا[عُمراً !!] نرویم(=محال است که برویم)2- به سودا رفتن= دیوانه شدن (؟)