گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

سعدی:گر غصه روزگار گویم بس قصه بی شمار گویم

❈۱❈
گر غصه روزگار گویم بس قصه بی شمار گویم
یک عمر هزارسال باید تا من یکی از هزار گویم
❈۲❈
چشمم به زبان حال گوید نی آن که به اختیار گویم
بر من دل انجمن بسوزد گر درد فراق یار گویم
❈۳❈
مرغان چمن فغان برآرند گر فرقت نوبهار گویم
یاران صبوحیم کجایند تا درد دل خمار گویم
❈۴❈
کس نیست که دل سوی من آرد تا غصه روزگار گویم
درد دل بی‌قرار سعدی هم با دل بی‌قرار گویم

فایل صوتی دیوان اشعار غزل شمارهٔ ۴۴۲

تصاویر

کامنت ها

مرتضی(باران)
2016-03-21T09:02:38
در بیت اول احتمال اشتباه تایپی هست. با جا به جایی کلمات "غصه و قصه" مفهوم گویاتر نمیشه؟ با تشکر
مرتضی(باران)
2016-03-21T09:45:38
ممنون از خانم سمانه.م
سمانه ، م
2016-03-21T09:21:12
آقا مرتضیبیت اول اشتباه نیستداستانهای بی شماری از غصه های روزگار در دل دارددر بیت آخر هم می گوید : درد دل بی‌قرار سعدیهم با دل بی‌قرار گویمدرد دلهاش ، همان غصه هاش استشاد زی