سعدی:چند بشاید به صبر دیده فرو دوختن خرمن ما را نماند حیله به جز سوختن
❈۱❈
چند بشاید به صبر دیده فرو دوختن
خرمن ما را نماند حیله به جز سوختن
گر نظر صدق را نام گنه مینهند
حاصل ما هیچ نیست جز گنه اندوختن
❈۲❈
چند به شب در سماع جامه دریدن ز شوق
روز دگر بامداد پاره بر او دوختن
زهد نخواهد خرید چاره رنجور عشق
شمع و شراب است و شید پیش تو نفروختن
❈۳❈
تا به کدام آبروی ذکر وصالت کنیم
شکر خیالت هنوز مینتوان توختن
لهجه شیرین من پیش دهان تو چیست
در نظر آفتاب مشعله افروختن
❈۴❈
منطق سعدی شنید حاسد و حیران بماند
چاره او خامشیست یا سخن آموختن
کامنت ها