گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

سعدی:گر متصور شدی با تو در آمیختن حیف نبودی وجود در قدمت ریختن

❈۱❈
گر متصور شدی با تو در آمیختن حیف نبودی وجود در قدمت ریختن
فکرت من در تو نیست در قلم قدرتیست کاو بتواند چنین صورتی انگیختن
❈۲❈
کیست که مرهم نهد بر دل مجروح عشق که‌ش نه مجال وقوف نه ره بگریختن
داعیه شوق نیست رفتن و باز آمدن قاعده مهر نیست بستن و بگسیختن
❈۳❈
آب روان سرشک و آتش سوزان آه پیش تو باد است و خاک بر سر خود بیختن
هر که به شب شمع وار در نظر شاهدیست باک ندارد به روز کشتن و آویختن
❈۴❈
خوی تو با دوستان تلخ سخن گفتن است چاره سعدی حدیث با شکر آمیختن

فایل صوتی دیوان اشعار غزل شمارهٔ ۴۵۸

تصاویر

کامنت ها

حسین
2015-06-16T21:20:47
قافیه در بیت سوم (مطابق کتاب "کلیات سعدی" آقای دکتر خرمشاهی) بگریختن است.---پاسخ: با تشکر، تصحیح شد.
ایران نژاد
2015-06-16T21:47:23
و هم ازین رو که بگسیختن در بیت بعدی آمده است!! « کش نه مجال وقوف ،نه ره بگریختن » و دیگر که گسیختن ره نمی خواهد گریختن اما چرا
۷
2016-07-13T16:38:28
آب روان سرشک و آتش سوزان آهپیش تو بادست و خاک بر سر خود بیختناشک روان و آه جگرسوز من پیش تو چون خاک ریختن بر سر و همانا خواری من هستهر که به شب شمع وار در نظر شاهدیستباک ندارد به روز کشتن و آویختنهر کس شبها در برابر دیدگان شاهد و دلبر همچون شمع ذره ذره آب میشود باکی ندارد که هنگام روز او را به دار بکشند و بکشند