سعدی:آخر نگهی به سوی ما کن دردی به ارادتی دوا کن
❈۱❈
آخر نگهی به سوی ما کن
دردی به ارادتی دوا کن
بسیار خلاف عهد کردی
آخر به غلط یکی وفا کن
❈۲❈
ما را تو به خاطری همه روز
یک روز تو نیز یاد ما کن
این قاعده خلاف بگذار
وین خوی معاندت رها کن
❈۳❈
برخیز و در سرای در بند
بنشین و قبای بسته وا کن
آن را که هلاک میپسندی
روزی دو به خدمت آشنا کن
❈۴❈
چون انس گرفت و مهر پیوست
بازش به فراق مبتلا کن
سعدی چو حریف ناگزیر است
تن درده و چشم در قضا کن
❈۵❈
شمشیر که میزند سپر باش
دشنام که میدهد دعا کن
زیبا نبود شکایت از دوست
زیبا همه روز گو جفا کن
فایل صوتی دیوان اشعار غزل شمارهٔ ۴۶۷
تصاویر


کامنت ها