سعدی:ای روی تو راحت دل من چشم تو چراغ منزل من
❈۱❈
ای روی تو راحت دل من
چشم تو چراغ منزل من
آبیست محبت تو گویی
کآمیختهاند با گل من
❈۲❈
شادم به تو مرحبا و اهلا
ای بخت سعید مقبل من
با تو همه برگها مهیاست
بی تو همه هیچ حاصل من
❈۳❈
گویی که نشستهای شب و روز
هر جا که تویی مقابل من
گفتم که مگر نهان بماند
آنچ از غم توست بر دل من
❈۴❈
بعد از تو هزار نوبت افسوس
بر دور حیات باطل من
هر جا که حکایتی و جمعی
هنگامه توست و محفل من
❈۵❈
گر تیغ زند به دست سیمین
تا خون چکد از مفاصل من
کس را به قصاص من مگیرید
کز من بحل است قاتل من
کامنت ها