سعدی:به است آن یا زنخ یا سیب سیمین لب است آن یا شکر یا جان شیرین
❈۱❈
به است آن یا زنخ یا سیب سیمین
لب است آن یا شکر یا جان شیرین
بتی دارم که چین ابروانش
حکایت میکند بتخانه چین
❈۲❈
از آن ساعت که دیدم گوشوارش
ز چشمانم بیفتادهست پروین
هر آن وقتی که دیدارش نبینم
جهانم تیره باشد بر جهان بین
❈۳❈
به خوابی آرزومندم ولیکن
سر بی دوست چون باشد به بالین
از آب و گل چنین صورت که دیدهست
تعالی خالق الانسان من طین
❈۴❈
غرور نیکوان باشد نه چندان
جفا بر عاشقان باشد نه چندین
من از مهری که دارم برنگردم
تو را گر خاطر مهر است و گر کین
❈۵❈
نگارینا به شمشیرت چه حاجت
مرا خود میکشد دست نگارین
به دست دوستان بر کشته بودن
ز دنیا رفتنی باشد به تمکین
❈۶❈
بکش تا عیب گیرانم نگویند
نمیآید ملخ در چشم شاهین
نظر کردن به خوبان دین سعدیست
مباد آن روز کاو برگردد از دین
کامنت ها