گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

سعدی:راستی گویم به سروی ماند این بالای تو در عبارت می‌نیاید چهره زیبای تو

❈۱❈
راستی گویم به سروی ماند این بالای تو در عبارت می‌نیاید چهره زیبای تو
چون تو حاضر می‌شوی من غایب از خود می‌شوم بس که حیران می‌بماندم وهم در سیمای تو
❈۲❈
کاشکی صد چشم از این بی خوابتر بودی مرا تا نظر می‌کردمی در منظر زیبای تو
ای که در دل جای داری بر سر چشمم نشین کاندر آن بیغوله ترسم تنگ باشد جای تو
❈۳❈
گر ملامت می‌کنندم ور قیامت می‌شود بنده سر خواهد نهاد آن گه ز سر سودای تو
در ازل رفته‌ست ما را با تو پیوندی که هست افتقار ما نه امروز است و استغنای تو
❈۴❈
گر بخوانی پادشاهی ور برانی بنده‌ایم رای ما سودی ندارد تا نباشد رای تو
ما قلم در سر کشیدیم اختیار خویش را نفس ما قربان توست و رخت ما یغمای تو
❈۵❈
ما سراپای تو را ای سروتن چون جان خویش دوست می‌داریم و گر سر می‌رود در پای تو
وین قبای صنعت سعدی که در وی حشو نیست حد زیبایی ندارد خاصه بر بالای تو

فایل صوتی دیوان اشعار غزل شمارهٔ ۴۸۳

تصاویر

کامنت ها

کسرا
2015-07-12T19:32:40
در این دیوان اشعار سعدی که من سعادت داشتم و تونستم 1 دور کامل بخونمش و لذت ببرم از اشعار نابش... در حدود 70 یا 80 ( شاید هم بیشتر اما کمتر نه) غزل از سعدی بزرگوار دیدم که فقط در وصف خوبی های یار و تعریف و تمجید از معشوقه یا حال بنظر بعضی ها خداوند بود... با احترام به همه اما فرق ما با سعدی اینه که اگه بخوایم نهایت لطف و محبت رو نثار کسی کنیم و ازش تعریف کنیم با حرفهای دلربایانه ( عزیزمو عشقم و گلم و فدات بشم و نفسم و ... دیگه نهایتا این حرفارو توو 2 ورق بیشتر نمیتونیم جا بدیم.. اما حضرت سعدی غزل های بی شماری از وصف خوبی ها دارد... از سرو رعنا بگیر تا شکر لب و سیمین تن و ابرو کمان و ...این است که به ایشان لقب استاد سخن را داده اند... این شعر هم یکی دیگر از آن هنرنمایی های سعدی بزرگ که برایتان توضیح دادم... فقط 3 بیت اولش یک دنیا حرف از خوبی های یار دارد...روحش شاد
صالح
2017-12-25T00:11:32
در مصراع دوم از بیت دوم «‌ می‌بماندم» به «می‌بماند» تغییر کند.
حمیدرضا
2017-11-27T17:58:00
مصرع اول بیت هشتم (ما قلم در سر کشیدیم اختیار خویش را) مطلع غزل شمارهٔ 2 مواعظ است:ما قلم در سر کشیدیم اختیار خویش رااختیار آن است کاو قسمت کند درویش را
فرخ مردان
2017-06-12T09:11:30
این است قبای صنعت بی حشو سعدی که حد زیبایی ندارد...
سعید ح
2023-01-07T12:15:43.7818916
بیت دوم به نظرم «چون که حیران می بماند وهم در سیمای تو» باید صحیح باشد.
حامد کهدویی
2023-09-19T14:26:08.0429536
به نظرم(( بس که حیران می بماندم وهم ))درست است دوست عزیز   جناب سعدی خودشون رو گفتن   و از این تشبیه زیبا به این واقعیت که اگر کسی حیران به چیزی نگاه کند دچار وهم میشود، برای رساندن منظورشان استفاده کردند حضرت سعدی به این شکل و با این مثال زیبا شدتِ شوق خودشان برای نگریستن به معشوق که در اینجا معبود هست را نشان میدهند
حامد کهدویی
2023-09-19T14:27:41.2289912
این شعر چهار مرتبه اشک شوق من رو جاری کرد   حضرتِ سعدی نتنها حرف زدن بلکه راه سعادت رو یاد میده بهمون