سعدی:سرمست بتی لطیف ساده در دست گرفته جام باده
❈۱❈
سرمست بتی لطیف ساده
در دست گرفته جام باده
در مجلس بزم باده نوشان
بسته کمر و قبا گشاده
❈۲❈
افتاده زمین به حضرت او
گردونش به خدمت ایستاده
خورشید و مهش ز خوبرویی
سر بر خط بندگی نهاده
❈۳❈
خورشید که شاه آسمان است
در عرصه حسن او پیاده
وه وه که بزرگوار حوریست
از روزن جنت اوفتاده
❈۴❈
لعلش چو عقیق گوهرآگین
زلفش چو کمند تاب داده
در گلشن بوستان رویش
زنگی بچگان ز ماه زاده
❈۵❈
سعدی نرسد به یار هرگز
کاو شرمگن است و یار ساده
فایل صوتی دیوان اشعار غزل شمارهٔ ۴۹۳
تصاویر
کامنت ها