گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

سعدی:دریچه‌ای ز بهشتش به روی بگشایی که بامداد پگاهش تو روی بنمایی

❈۱❈
دریچه‌ای ز بهشتش به روی بگشایی که بامداد پگاهش تو روی بنمایی
جهان شب است و تو خورشید عالم آرایی صباح مقبل آن کز درش تو بازآیی
❈۲❈
به از تو مادر گیتی به عمر خود فرزند نیاورد که همین بود حد زیبایی
هر آن که با تو وصالش دمی میسر شد میسرش نشود بعد از آن شکیبایی
❈۳❈
درون پیرهن از غایت لطافت جسم چو آب صافی در آبگینه پیدایی
مرا مجال سخن بیش در بیان تو نیست کمال حسن ببندد زبان گویایی
❈۴❈
ز گفت و گوی عوام احتراز می‌کردم کز این سپس بنشینم به کنج تنهایی
وفای صحبت جانان به گوش جانم گفت نه عاشقی که حذر می‌کنی ز رسوایی
❈۵❈
گذشت بر من از آسیب عشقت آن چه گذشت هنوز منتظرم تا چه حکم فرمایی
دو روزه باقی عمرم فدای جان تو باد اگر بکاهی و در عمر خود بیفزایی
❈۶❈
گر او نظر نکند سعدیا به چشم نواخت به دست سعی تو باد است تا نپیمایی

فایل صوتی دیوان اشعار غزل شمارهٔ ۵۰۶

تصاویر

کامنت ها

کسرا
2016-06-11T14:13:49
بسیار دل نشین
نگین شکروی
2009-12-01T23:21:42
با درود و سپاس فراوانمصرع اول بیت آخر "گر او نظر نکند..." صحیح است---پاسخ: با تشکر، تصحیح شد.
حمیدرضا
2009-04-22T19:04:16
مصرع اول بیت آخر به نظر درست نیست، شاید «گر او نظر کندت سعدیا به چشم نواخت» درست باشد.