سعدی:ای حسن خط از دفتر اخلاق تو بابی شیرینی از اوصاف تو حرفی ز کتابی
❈۱❈
ای حسن خط از دفتر اخلاق تو بابی
شیرینی از اوصاف تو حرفی ز کتابی
از بوی تو در تاب شود آهوی مشکین
گر باز کنند از شکن زلف تو تابی
❈۲❈
بر دیده صاحب نظران خواب ببستی
ترسی که ببینند خیال تو به خوابی
از خنده شیرین نمکدان دهانت
خون میرود از دل چو نمک خورده کبابی
❈۳❈
تا عذر زلیخا بنهد منکر عشاق
یوسف صفت از چهره برانداز نقابی
بی روی توام جنت فردوس نباید
کاین تشنگی از من نبرد هیچ شرابی
❈۴❈
مشغول تو را گر بگذارند به دوزخ
با یاد تو دردش نکند هیچ عذابی
باری به طریق کرمم بنده خود خوان
تا بشنوی از هر بن موییم جوابی
❈۵❈
در من منگر تا دگران چشم ندارند
کز دست گدایان نتوان کرد ثوابی
آب سخنم میرود از طبع چو آتش
چون آتش رویت که از او میچکد آبی
❈۶❈
یاران همه با یار و من خسته طلبکار
هر کس به سر آبی و سعدی به سرابی
کامنت ها