گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

سعدی:دیدی که وفا به جا نیاوردی رفتی و خلاف دوستی کردی

❈۱❈
دیدی که وفا به جا نیاوردی رفتی و خلاف دوستی کردی
بیچارگیم به چیز نگرفتی درماندگیم به هیچ نشمردی
❈۲❈
من با همه جوری از تو خشنودم تو بی گنهی ز من بیازردی
خود کردن و جرم دوستان دیدن رسمیست که در جهان تو آوردی
❈۳❈
نازت ببرم که نازک اندامی بارت بکشم که نازپروردی
ما را که جراحت است خون آید درد تو چنم که فارغ از دردی
❈۴❈
گفتم که نریزم آب رخ زین بیش بر خاک درت که خون من خوردی
وین عشق تو در من آفریدستند هرگز نرود ز زعفران زردی
❈۵❈
ای ذره تو در مقابل خورشید بیچاره چه می‌کنی بدین خردی
در حلقه کارزار جان دادن بهتر که گریختن به نامردی
❈۶❈
سعدی سپر از جفا نیندازد گل با گیه است و صاف با دردی

فایل صوتی دیوان اشعار غزل شمارهٔ ۵۳۴

تصاویر

کامنت ها

حمیدرضا
2009-04-22T19:05:37
در بیت پنجم «برم» با «ببرم» جایگزین شد.
فرخ مردان
2017-06-14T06:18:47
چنیدن= چیدن، گزیدن،برگرفتن. معادل دقیق انگلیسی آن pick(sth)up هست در تمامی وجوه معنی این فعل.
فرشاد
2018-06-12T15:17:47
در مصرع آخر "صاف با دردی" به چه معناست؟
حسین،۱
2018-06-12T22:14:03
فرشاد جانگل با گیه است و صاف با دردیدر مقابل گل ، علف هرز است و در مقابل شراب صاف ، دُردِ شراب استزنده باشی