گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

سعدی:دانمت آستین چرا پیش جمال می‌بری رسم بود کز آدمی روی نهان کند پری

❈۱❈
دانمت آستین چرا پیش جمال می‌بری رسم بود کز آدمی روی نهان کند پری
معتقدان و دوستان از چپ و راست منتظر کبر رها نمی‌کند کز پس و پیش بنگری
❈۲❈
آمدمت که بنگرم باز نظر به خود کنم سیر نمی‌شود نظر بس که لطیف منظری
غایت کام و دولت است آن که به خدمتت رسید بنده میان بندگان بسته میان به چاکری
❈۳❈
روی به خاک می‌نهم گر تو هلاک می‌کنی دست به بند می‌دهم گر تو اسیر می‌بری
هر چه کنی تو برحقی حاکم و دست مطلقی پیش که داوری برند از تو که خصم و داوری
❈۴❈
بنده اگر به سر رود در طلبت کجا رسد گر نرسد عنایتی در حق بنده آن سری
گفتم اگر نبینمت مهر فرامشم شود می‌روی و مقابلی غایب و در تصوری
❈۵❈
جان بدهند و در زمان زنده شوند عاشقان گر بکشی و بعد از آن بر سر کشته بگذری
سعدی اگر هلاک شد عمر تو باد و دوستان ملک یمین خویش را گر بکشی چه غم خوری

فایل صوتی دیوان اشعار غزل شمارهٔ ۵۴۹

تصاویر

کامنت ها

ادروک
2013-06-06T23:52:07
مطلق به فارسی اوند می شود با آوند اشتباه نشود اوند از الف بعلاوه وند یعنی بند درست شده است و می دانیم الف بر سر کلمات انها را وارون می کند یا منفی می سازد پس اوند یعنی رها ازاد و مطلق
ادروک
2013-06-06T23:54:41
رسمی می شود آیینمند و غیر رسمی نا آیینمند
جانان
2020-02-12T13:41:46
شاهکاره ، شاهکاره
علمی(د.ب!)
2019-07-18T13:30:43
در توضیح مِلک یمین:ملک یمین (به عربی: مَا مَلَکَتْ أَیْمَانُکُمْ) اصطلاحی قرآنی است که به بردگان اشاره دارد. با ضمیر مؤنث در «ملکت» به کنیز یا برده زن گفته می‌شد. در اصطلاح قرآن ملک یمین به معنای آنچه مالک آنید یا کنیزی که از آن شماست یا برده زن است.آیه «ملک یمین» به آیه 3 سوره نساء و آیه 6 سوره مؤمنون و آیه 30 سوره معارج اطلاق می‌شود.ملک یمین؛ (اصطلاح فقه) به معنی کنیز و غلام؛ چه یمین در لغت به معنی غلبه است و غلام و کنیز از غلبهٔ اسلام می‌آیند.مجازاً غلام و کنیز زرخرید را نیز ملک یمین گویند.
یک نفر
2020-08-09T21:25:39
دوستان میشه یکی بگه بیت سه مصرع اول یعنی چی دقیقاممنون
nabavar
2020-08-09T23:39:48
گرامی یک نفرآمدمت که بنگرم باز نظر به خود کنمسیر نمی‌شود نظر بس که لطیف منظریگویا می گوید: آمدم که روی زیبای ترا ببینم، ولی در خود که می نگرم { وقتی به خود می آیم } می بینم از دیدنت سیر نمی شوم { از دیدنت نمی توانم دست بردارم } از بسیاری لطف و زیبایی چهره ات
حمیدرضا
2018-01-05T13:17:07
طبق شرح کتاب «بدین شیرین سخن گفتن گزیدهٔ غزلیات سعدی به انتخاب و توضیح دکتر یوسفی و دکتر یاحقی» مِلک یمین در بیت آخر معنی زرخرید و بنده می‌دهد. ضمناً «آن سری» در انتهای بیت 7 به معنی غیبی و آسمانی است.
۷
2018-01-05T17:06:31
بنده اگر به سر رود در طلبت کجا رسدچاکر اگر چه مشتاق رسیدن به تو است چگونه رسد؟گر نرسد عنایتی در حق بنده آن سریاگر بنده نوازی آن سری(سرورم)در میان نباشد.از این سر از من به سر دویدن (باشد که) از آن سر از تو به یک اشاره
گشتاسب
2017-06-14T10:01:28
مُلکِ یمین= یمین الملک، فرد دست راست پادشاه.
عباسی-فسا @abbasi۲۱۵۳
2022-08-16T19:04:07.0374342
آن که معنی پادشاه می دهد مَلِک است اما اینجا مُلْک آمده است مُلْک یمین یعنی بنده اگر بنده خویش را بکشی غم نداری چون اختیارش را داری قاعده ای است فقهی که می گوید العبد و ما فی یده کان لمولاه بنده و آنچه دارد مال ارباب و صاحبش است    
عباسی-فسا @abbasi۲۱۵۳
2022-08-16T19:11:15.1523739
دانمت آستین چرا پیش جمال می‌بری رسم بود کز آدمی روی نهان کند پری می دانم چرا با آستین، زیبایی رویت را پنهان می کنی چون رسم بر این است که پری، از آدم روی بپوشاند   معتقدان و دوستان از چپ و راست منتظر کبر رها نمی‌کند کز پس و پیش بنگری دوستانت و کسانی که به تو و زیبایی ات باور دارند از چپ و راست منتظر دیدنت هستند اما بزرگی و غرور مانع می شود که به جلو و عقب نگاه کنی حافظ: غلامِ نرگسِ جَمّاشِ آن سَهی سَروم که از شرابِ غرورش به کس نگاهی نیست   آمدمت که بنگرم باز نظر به خود کنم سیر نمی‌شود نظر بس که لطیف منظری گمان کردم بیایم یک دم ببینمت و سپس به خودم نظر کنم یعنی خواستم یک لحظه تو را ببینم و سپس پی کارم و خودخواهیم بروم ولی این قدر لطیف و زیبا هستی که از دیدنت سیر نمی شوم یعنی خودم را فراموش می کنم بدار یک نفس ای قائد این زمام جمال که دیده سیر نمی‌گردد از نظر به جمال
عباسی-فسا @abbasi۲۱۵۳
2023-09-01T12:57:00.6676095
در بیت غایت کام و دولت است آن که به خدمتت رسید بنده میان بندگان بسته میان به چاکری در پایان مصرع اول فعل رسید از نظر آهنگ مشکل داره . به نظر می رسد باید فعل «رَسَد» باشد. در یکی از تصاویری که گذاشته اید نیز از فعل رسد استفاده شده است. از نظر معنا فعل رسید، ماضی است و تمام شده است اما فعل رسد مضارع التزامی است و در طول زمان جاری است