گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

سعدی:ای لعبت خندان لب لعلت که مزیده‌ست؟ وی باغ لطافت به رویت که گزیده‌ست؟

❈۱❈
ای لعبت خندان لب لعلت که مزیده‌ست؟ وی باغ لطافت به رویت که گزیده‌ست؟
زیباتر از این صید همه عمر نکرده‌ست شیرین‌تر از این خربزه هرگز نبریده‌ست
❈۲❈
ای خضر حلالت نکنم چشمهٔ حیوان دانی که سکندر به چه محنت طلبیده‌ست
آن خون کسی ریخته‌ای یا می سرخ است یا توت سیاه است که بر جامه چکیده‌ست
❈۳❈
با جمله برآمیزی و از ما بگریزی جرم از تو نباشد گنه از بخت رمیده‌ست
نیک است که دیوار به یک بار بیفتاد تا هیچکس این باغ نگویی که ندیده‌ست
❈۴❈
بسیار توقف نکند میوهٔ بر بار چون عام بدانست که شیرین و رسیده‌ست
گل نیز در آن هفته دهن باز نمی‌کرد وامروز نسیم سحرش پرده دریده‌ست
❈۵❈
در دجله که مرغابی از اندیشه نرفتی کشتی رود اکنون که تتر جسر بریده‌ست
رفت آن که فقاع از تو گشایند دگربار ما را بس از این کوزه که بیگانه مکیده‌ست
❈۶❈
سعدی در بستان هوای دگری زن وین کشته رها کن که در او گله چریده‌ست

فایل صوتی دیوان اشعار غزل شمارهٔ ۶۲

تصاویر

کامنت ها

وشایق
2015-09-02T14:24:29
با سلام( نیک است که دیوار به یک بار بیفتد تا هیچ کس این باغ نگویی که ندیدست ) یعنی چه خوب بود این برده بر داشته می شد تا همه او را عریان انطور که هست میدیدند و می فهمیدند که وجود واقعی اوست و ملک و حکمرانی از اوست که البته همه ما به محض جدا شدن روح از بدن به این نکته بی میبریم ولی متاسفانه در ان موقع چیزی جز حسرت نصیبمان نمیشود ای کاش در همین دنیا به معنی مالک یوم الدین برسیم و الا سوره والعصر ان الانسان لفی خسر شامل حالمان است
۷
2015-08-19T18:17:10
بسیار توقف نکند میوه بر بار(دار) چون عام بدانست که شیرین و رسیده‌ستمیوه بر بار که معنا ندارد.درست میوه بر دار میباشد.دار=درخت
۷
2015-08-19T18:29:25
مثالبر دار زدن یعنی بر درخت کردنرفته رفته دار به خود چوب هم گفته شده به ویژه چوب بلند
ندا
2015-09-15T08:36:12
با جمله بر آمیزی و از ما بگریزیجرم از تو نباشد گنه از بخت رمیده استسعدی چقدر هنرمندانه در مصرع اول جرم و تقصیر معشوق را شرح میده و در مصرع دوم این جرم را منسوب به بختن پریشان خودش میدونه. جوری که هم حرفش را زده باشه هم نه.
ارش
2016-06-30T15:34:48
جناب شایق سلام دوباره...دوست عزیز برای خودتان دلنشین است که با نگاه خودتان از شعرها لذت ببرید ولی یک ایراد دارد که برای مخاطبان معنی شعر ممکن است مخدوش شود...این شعر اشکارا برای معشوق زمینیست....طعنه به معشوق می زند که کسان متعددی اکنون عاشق وی هستند و در بیت اخر به خودش یعنی سعدی می گوید فکر کسی دیگر باش که این یار گله ای در او چریدهسعدی در بستان هوای دگری زن. وین کشته رها کن که در او گله چریده استدر اواسط غزل هم انگار با حالت رنجش می گوید اصلا حالا که چنین شده و عده زیادی تو را دیده اند بهتر است خیال خودت را راحت کنی و همه تو را ببینند نیک است که دیوار به یک بار بیفتد. تا هیچ کس این باغ نگویی که ندیدست
مصطفی
2016-10-19T00:44:31
آن خون کسی ریخته‌ای یا می سرخ استیا توت سیاه است که بر جامه چکیده‌ستمفهوم این مصرع چیست؟ آیا (جسارتا) سعدی با کنایه به خون حاصل از از بین رفتن عفت روی دامن معشوق صحبت میکنه؟
احسان پورعابدین
2011-12-17T10:04:51
مزیدن: مزه کردن. مکیدنگزیدن: گاز زدنچشمه‌ی حیوان: چشمه‌ی آب زندگی/حیاتتتر: تاتار، مغولجَسر: پُلجسر بریدن: اشاره به گشودن بغداد به دست مغولان و ویران کردن برخی پل‌های رودخانه‌ی دجلهفُقاع: (عربیده‌ی فوگان پارسی) آب جو. بوزه.فقاع گشادن: نازیدن و لافیدن و بالیدن. (شاید «برای کسی نوشابه باز کردن» در زبان گفتار شکل امروزی آن باشد!)
عباس مشرف رضوی
2009-07-31T16:51:36
نیکست که دیوار به یک بار بیفتادتا هیچ کس این باغ نگویی که ندیده‌ستبهشکرست که دیوار به یکبار بیفتادتا هیچ کس این باغ نکویی که ندیده است(بنده که روی صورت صحیح نمی توانم قضاوتی بکنم، خصوصا مصرع دوم؛ تنها جهت درج ذکرشد)
مژده
2008-12-11T12:09:25
بیت دوم:نیکوتر از این میوه همه عمر که خورده استشیرینتر از این خربزه هرگز که چشیده است---پاسخ: نقل پیشنهادی شما با نقل قدیمی جایگزین شد. نقل قدیمی:زیباتر از این صید همه عمر نکرده‏ستشیرینتر از این خربزه هرگز نبریده‏ستبه علت ناهمخوانی با تصحیح فروغی تغییرات برگردانده شد.
مژده
2008-12-11T12:18:43
رفت آن که فقاع از تو گشایند دگرباربه رفت آن که فقاع از تو گشاییم دگربارتطابق با فعل مصرع دوم---پاسخ: مطابق پیشنهاد شما و نقل لغتنامه جایگزینی انجام شد.به علت ناهمخوانی با تصحیح فروغی تغییرات برگردانده شد.
مژده
2008-12-11T12:21:22
فاعل مصرع دوم
مژده
2008-12-12T15:33:43
آن خون کسی ریخته‌ای یا می سرخستبه این خون کسی ریخته‌ای یا می سرخست---پاسخ: جایگزینی مطابق نظر شما انجام شد.به علت ناهمخوانی با تصحیح فروغی تغییرات برگردانده شد.
مجید شریف نژاد
2020-04-19T10:57:43
آقای شایق هم محملات و خزعبلات گفتی
فرزاد
2019-06-20T20:36:04
جناب شایق و حمید عزیزروزی متنی می خواندم که در آن نوشته شده بود اگر شاعر بگوید رفتم سر کوچه شراب خریدم و آوردم خانه و در جام ریختم و خوردم باز هم اساتید ادبیات می گویند که: نه نه نه. منظور شاعر شراب وصل الهی بوده است.آخه دوستان عزیز متن شعر کاملا واضح و روشن است. یک عشق زمینی که شاعر از بی وفایی معشوق و ابراز عشق و علاقه او به همگی بجز خودش شکایت می کند و در آخر هم به خود پند توصیه می کند که از این عشق دست بردارد. اون وقت شما این را مفهوم الهی می بینید؟شما که فرمودید هیچ شاعری از عشق زمینی شعر نگفته و آرش عزیز را به عدم اطلاع و عدم مطالعه متهم کردید بد نیست که کمی مطالعه خود را بالاتر ببرید. این شعر کاملا مفهوم زمینی دارد و البته اشکالی هم ندارد. این ما هستیم که نباید در اطراف شعرای خود دیوار معصومیت بکشیم و نباید آنها را مشابه فرشتگان فرض کنیم. شعرای زیادی در وصف معشوق زمینی شعر می گفتند. به نظرم کمی از این اوهام و خیالات خارج شوید. و حمید عزیز. قرائت متفاوت از نظر یک شاعر چه خطر بزرگی دارد که اینقدر از آن می ترسید؟
جعفر عسکری
2019-04-11T03:09:19
سلامبه متنی رسیدم که تفاسیر جالبی از بعضی از شعرهای سعدی داشت.گفتم با شما در میان بذارم.خوندنش خالی از لطف نیستدر ضمن آقا مصطفا هم به این نکته اشاره کرده و سوالش کاملا درستهپیوند به وبگاه بیرونی
مزدک
2019-10-04T01:30:45
شایق و آنهایی که همچون شما فکر میکنند:شما وقت زیادی جهت درک اشعار بزرگان ادب این سرزمین گذاشته آید.اندکی هم به موضوع زمینی بودن آنها فکر کنید شاید باز هم قانع نشدید ولی اولین گام را برداشته آید.اینکه همه عارف مسلکان بگویند که شراب عرفانیست و شما هم تکرار کنید با طوطی چه فرقی دارید.ازین جهت زیر این غزل نوشتم که اصلا به هیچ عنوان امکان ندارد این غزل معشوقی غیر زمینی داشته باشد شاید بتوان یکی دو بیت را تحلیل عرفانی کنید ولی در کل نمیشود اگر در این موضوع بحثی دارید تا کلیه ابیات را معنی کنیم و نتیجه را ببینیم.شما گمان میکنید که اگر عرفانی نباشد پس پشیزی ارزش ندارد.زمان میبرد تا ابتدا آگاه شوید و سپس از این ابیات لذت ببرید.برای من هم که اینگونه فکر میکنم سعدی همان استاد سخن است و حتی بیشتر...
گویان
2019-09-10T15:50:30
سعدی با جهان فانی و عروس هزار داماد صحبت میکند
یوسف
2019-09-18T16:03:48
در تایید نظر فرزاد تقدس ومعصومیت ساختگی برای شعرا صحیح نیست. وباعث ایجاد فاصله بین آنها و عامه مردم میشود.
محمد ترکی
2020-11-24T11:31:29
نظامی که از بزرگترین های شعر است مگر ان همه در وصف شیرین که شخصی واقعی و معشوقی زمینی است نگفته و سرانجام هم به صراحت میگوید که این ها را به یاد همسر مرحومش به نام افاق سروده است ده ها نمونه درخشان دیگر هم داریمپیامبر هم میگوید از دنیا سه چیز را دوست دارد: نماز و زن و بوی خوش. "کلمنی یا حمیرا" را همو گفت که پایش از طول نماز شب هایش ورم میکردانسان سالم تک بعدی نیست که فقط به معشوق اسمانی بسنده کندجناب شایق و جناب حمید اگر عشق زمینی را تجربه نکرده اند یا بی ارزش می دانند به خودشان مربوط است اما لطفا سعدی و دیگر بزرگان را مصادره به مطلوب نکنند همان طور که "درازل پرتو عشقت ز تجلی دم زد" حافظ را با هیچ روشی نمی توان به غیر از خدای تعالی یه دیگری خطاب کرد بسیاری از از اشعار دیگر حافظ و سعدی و دیگر عزیزان را هم نمی توان به خدا نسبت داد مگر به زور و زور گوییبیاییم به تبعیت از قران از خدا و رسولش جلو نزنیم که عشق زمینی را هم خدایی افرید که همسران را و هدف از خلقتشان را ارام دل انسان دانست:" خلق لکم من انفسکم ازواجا لتسکنو الیها""وجعل بینکم موده و رحمه"ببخشید اگر در فهم قاصر من مودت و ارام دل همان عشق را معنی می دهد
محمد ترکی
2020-11-24T12:02:42
جناب شایق"کلمنی یا حمیرا" را همان پیامبری گفت که پایش از طول نمازش ورم می کردهمو نماز (راز و نیاز با معشوق اسمانی) را در کنار هم صحبتی با زنان و بوی خوش از دنیا طلب می کردانسان کامل تک بعدی نیستجناب حمیدشعرای ما انسان بودند نه فرشته. عشق زمینی هم فراوان داشتند نظامی بزرگ از شیرین به عشق اسمانی نظر نداشت. او برایش یاد عزیز همسر از دست رفته اش افاق را زنده می کرد (شما هم بیشتر مطالعه کنید از جمله سرانجام منظومه خسرو و شیرین و توضیح صریح نظامی را.اگر "در ازل پرتو حسنت ز تجلی دم زد" حافظ کبیر را با هیچ مخاطبی جز خدای تعالی نمی توان معنی کرد بسیاری از اشعار دیگر را هم با هیچ چسبی نمیتوان به اسمان متصل کرد حتی با زور و زورگوییبیایید به تبعیت از قاان از خدا و رسولش جلو نزنیم که فرمود"خلق لکم من انفسکم ازواجا لتسکنو الیهاگ و "و جعت بینکم موده و رحمه"معذورم اگر ارام دل و مودت را همان عشق مفهمم که غزل های سعدی از ان مالامال است
۷
2017-08-16T19:04:53
رفت آن که فقاع از تو گشایند دگربارما را بس از این کوزه که بیگانه مکیده‌ستفقاع: آبجو است و معرب واژه فوگانفقاع گشادن: باز کردن سر بطری یا شیشه آبجوو به مجاز نازیدن،افتخار و لافیدن مانند سر پپسی(نوشابه) باز کردندیگر از آن گذشته که دگربار برایت سر نوشابه باز کنند(نازت کشند) برای ما بس است از این کوزه که هر بیگانه ای از آن مکیده است.
شاپور
2017-10-19T03:22:19
میخاسم بگم شایق دمت گرم همین
مجید
2019-02-19T11:20:15
یک بیت در بعضی نسخه های چاپ سنگی وجود دارد که از شعر حذف شده است:وین کارد که تا دسته فرو رفت به مقصودشیرین تر از این خربزه هرگز نبریدست
حمید
2019-02-10T15:47:44
آقای آرش متاسفانه شما سخت در اشتباهید.این اشتباه بسیار خطرناک هست لطفا مطالعاتتون رو در مورد آپار شعرا بالا ببرید. شایق تفسر بسیار درستی از بیت کرده که نشان از فرهیختگی و درک بالای ایشون از آثار تمام شعرا دارند.هیچ شاعر کهنی وجود ندارد که از عشق انسان به انسان صحبت کرده باشه.چون آفل هست. عشق نوعی طریقه. برای رسیدن به رحمت و شادی بی نهایت و بی دلیل. که از معشوق ابدی که خدا یا همون زندگی هست به انسان میرسه.هر چیزی که آفل باشه در آثار هیچ شاعر بزرگی جایی نداره مثل مادیات اجسام اماکن و ...
حسین،۱
2018-07-05T23:28:18
7 گرامیدرخت زمانی که میوه می دهد ، می گویند بر بار نشسته ،همان بر بار درست استضمناً همه ی میوه ها بر دار نیستند ، بوته ها نیز میوه دارندزنده باشی
حسام
2018-07-03T17:30:51
@مصطفیبله.
جهن یزداد
2022-06-03T22:08:13.4330367
 میوه ی بر بار میوه ای که بارش رسیده  و بر بار بودن  به دو معنی درست است بار که بار و بر درخت است و بار که بار میوه است و شمار  تره بار و بار میوه بار است   یک بار پرتقال یک بار سیب   و میگویند   وبار امدن یعنی  پرورده شدن و رسیدن  -درختهای باغ   میوه اش بار آمده  یعنی رسیده است  و باید چیده شود و   میوه فروشان به باغداران میگویند بارت را میخرم -همچنین بنگر که بار داشتن نه تنها درباره درخت که برای زن بار دار هم میگویند  و بار هشتن  زن  زاییدن است درباره دار دست میفرمایید دار درخت است و بالا و بلندای  مردم نیز  دار و همچنین لار است  و درست انست که  بزرگتران  میگفتند  دارت بگردم  و لارت بگردم
جهن یزداد
2022-06-03T22:12:29.0224551
عفت یعنی چی / چرا عفت را تنها در همتنی میدانید ؟ دگر انکه چون خود سعدی نگفته و نمیداند چیست شاید می سرخ یا توت سیاه باشد چرا ما فضولی کنیم  بگذار با سعدی خوش باشیم
جهن یزداد
2022-06-03T22:18:14.1552289
این چرت و پرتها چیست که کرده اند در کله ات - مگر سخنوران بزرگ از مردمان نبودند ؟ سپس انکه  ایا با چریدن گله ها  خدا  چریده میشود  و سععدی میگوید این خدای چریده را رها کن ایا خدا می سرخ و توت سیاه میخورد ؟  و بر جامه اش میچکد؟  ایا  تتار  پل خدا را میبرد و کشتی درون ان میرود ؟  ایا خدا خربزه است و ان را میبرند ؟  ایا خدا پسر است که میگوید ای پسر دلربا ای قمر دلپذیر ؟
مجید سروش
2022-08-19T13:35:37.1680399
صد البته این غزل یکی از اروتیک‌ترین اشعار شیخ اجل است که به کنایه هر آنچه می‌توانست گفته شود را بیان کرده.
فاطمه زندی
2022-09-14T21:36:19.6907679
غزل ۶۲ سعدی  وزن : مفعول مفاعیل مفاعیل مفاعیل  معنی بیت اول  ۱_ ای معشوق زیبا روی من ، چه کسی لبان سرخت را مکیده است ؟ وای یار لطیف ، چه کسی چهرهء همانند به ِ تو را به دندان گرفته است ؟ [لعبت : در لغت به معنی عروسک و پیکر نگاشته / لعل : سنگ قیمتی سرخ رنگ / مزیدن : مکیدن ، مزه کردن و چشیدن / گزیدن : به دندان گرفتن ، گاز گرفتن / تشبیه : لب به لعل ، لطافت به باغ ، روی به "بِه" ( اضافهء تشبیهی ) ]  معنی بیت دوم  ۲_ کسی که لب لعلت را مکیده و به رویت را به دندان گرفته ، در تمام عمر خود صیدی زیباتر از این به دست نیاورده و هرگز خر بزه ای به این شیرینی نبریده است . [ تشبیه : معشوق به صیدی زیبا و خر بزه ای شیرین مانند شده است .] معنی بیت سوم  ۳_ ای خضر بهره مندی از چشمهء آب حیات حلالت مباد .آیا میدانی که اسکندر برای رسیدن بدان چه محنت و مرارتی را متحمل شده است ؟  [خضر ---> بیت سوم غزل ۵۳ /  چشمهء حیوان ---> بیت سون غزل ۵۳ /سکندر : اسکندر (برای اطلاعات بیشتر به لغت نامه مراجعه گردد) /تناسب: خضر ،چشمهء حیوان / تلمیح : به داستان خضر و چشمهء حیوان و نیز سکندر و طلب چشمهء حیوان /... شاید مراد سعدی این باشد که ای کسی که بی مرارت و سختی به معشوق دست یافتی ، آیا می دانی که من در طلب او چه محنتی کشیدم ؟  معنی بیت چهارم  ۴_ آیا آنچه بر جامه ات ریخته ، خون کسی است که کشتهء عشق توست یا شراب سرخ یا آب توت سیاه است ؟  [تجاهل العارف : سعدی میان خونی که بر لباس او چکیده ، با توت سیاه و می سرخ فرقی ندیده است.] معنی بیت پنجم  ۵_ با همگان معاشرت و اختلاط می کنی ، ولی از ما می گریزی ، این گریختن گناه تو نیست ، بلکه بد اقبالی من است که بخت از من رمیده است . [جمله : همه / بخت رمیده : سعادت و اقبال گریزان و نافرمان ] معنی بیت ششم ۶_چه نیکو شد که حصار باغ دوشیزگی تو یکباره فرو ریخت !تا دیگر نتوانی مدعی شوی که هیچ کس باغ عصمت و دوشیزگی مرا ندیده است . معنی بیت هفتم  ۷_ اگر عوام بدانند که میوهء روی درخت رسیده و شیرین است ، نمی گذارند آن میوه خیلی روی درخت بماند  [ بر بار : بر درخت و شاخه /عام : مردم /جناس زاید : بر ،بار /ایهام ترادف : بین "بر" در معنی  " میوه " که در اینجا مراد نیست با " بار و میوه " / استعارهء مرکب : بیت با توجه به ابیات دیگر غزل در معنای دیگری به کار رفته است : اگر مردم از رسیدگی و بلوغ تو آگاه شوند ، به سراغت خواهند آمد ] معنی بیت هشتم  ۸_ با توجه به مضمون بیت قبل ، گل نمی خواست شکو فایی اش یک هفته دوام داشته باشد ،اما چه می توان کرد که امروز نسیم سحر گاهی پردهء گل را درید، همچنانکه تو به دست اغیار افتادی و دوشیزگی ات از بین رفت . [ استعارهء مرکب : بیت در معنای غیر حقیقی به کار رفته است . معنی بیت نهم :  ۹_ در دجله که پیشتر مرغابی کوچک هم از ورود بدآن هراس داشت ، اینک به دلیل اینکه تاتار ویرانگر پل آن را درهم دریده است ، کشتی بزرگ بدآن وارد می شود . [ اندیشه : ترس و بیم / تتر : تا تار --> بیت سوم غزل ۵۹ / جسر : پل /تناسب : دجله ، مرغابی ،کشتی ، جسر ،/ ایهام تبادر : با توجه به دجله و کشتی ، رَوَد ،رود را به ذهن متبادر می سازد .] معنی بیت دهم  ۱۰ _ گذشت آن روزگاری که به خود می بالیدی و می شد از دست تو باده گرفت .ما را به کوزه ای که بیگانه از آن نوشیده باشد ، نیازی نیست . [ فقاع : شرابی که از جو و مویز و جز آن گیرند ، آب جو (لغت نامه ) /کنایه : فقاع گشودن ( تفاخر کردن ، بالیدن ، نازیدن ) استعارهء مرکب : بیت دارای معنای مجازی است ] معنی بیت یازدهم  ۱۱_ معنی بیت یازدهم  ۱۱_ ای سعدی درِ باغ سعدی و عشق دیگری را بکوب و این مزرعه را که در آن گله ای چریده است ،رها کن . به دنبال کسی باش که دست خوردهء دیگری نباشد . [ تشبیه : هوا به بستان / کنایه : درِ چیزی را زدن ( چیزی را طلب کردن ) /تناسب : گله ،چریدن /استعارهء مرکب : این بیت هم علاوه بر معنای حقیقی ، با توجه به فضای غزل ، معنایی مجازی دارد .] منبع : شرح غزلهای سعدی  دکتر محمدرضا برزگر خالقی  دکتر تورج عقدایی  سعدی : به چه کار آیدت ز گُل طبقی ؟ از گلستان ِ ما بِبَر طبقی  شاد و تندرست باشید .
محمد محمد
2022-10-09T11:09:49.5413749
آن خون کسی ریخته‌ای یا می سرخ است یا توت سیاه است که بر جامه چکیده‌ست   این بیت دقیقا به چی اشاره داره؟، منظورش لب معشوقه؟ 
محمد محمد
2022-10-09T16:01:08.1812755
این سوال من هم هست، و پرسیدم و امیدوارم جواب قاطعی داده بشه. ولی حقیقتش بعید می‌دونم اون تفسیری که نوشتید درست باشه. خیلی دور از ذهنه. فکر کنم این سرخی رو نماد از لب معشوق گرفته. که البته بیت اول هم به سرخی و و لعل لب اشاره داشته. بنظر من این درسته.
روژان شمس
2023-05-31T00:43:53.6409489
بسیار زیباست
گنگِ خواب دیده
2023-06-17T00:06:34.5836959
با جمله برآمیزی و از ما بگریزی... جرم از تو نباشد! گنه از بخت رمیدست:))))) . چون شوم خاک رهش دامن بیفشاند ز من ور بگویم دل بگردان رو بگرداند ز من...! #حافظ    
گنگِ خواب دیده
2023-06-17T00:10:27.9171753
شعرها و متونی توی ادبیات بعد از گذشت زمان های طولانی باقی میمانند که از نظر مفهومی خیلی قوی روشون کار شده باشه... جوری که هرکس با توجه به جهان بینی خاص خودش بتونه معنای خاصی رو بگیره و برداشت کنه. و این نیازمند اینه که اون مفهوم استعاری و نمادین دقیق بیان بشه. و خوب با این دید بخوایم بگیم برداشت اون افراد هم اشتباه نیست.
گنگِ خواب دیده
2023-06-17T00:15:14.3906578
بسیار توقف نکند "میوهٔ" بر بار چون عام بدانست که شیرین و رسیده‌ست...!   پ.ن: قسمتی از نگاه کالا محور به زن در ایام قدیم😌💔 هعی سعدی....
مسعود نخعی
2023-06-17T00:44:59.3529834
واقعابعضی ازافرادچنان تفاسیری از شعر وسخن بزرگان می کنند که اگرخودشاعرمحترم زنده می شد هایهای می گریست.دوستان محترم این شعر کاملا اروتیک است وفحوای روشن جنسی دارد.افرادی که مدعی هستند درشعرشاعران بزرگ گذشته فقط صحبت ازخدا وعرفان وعشق الهی است یقینایقنایقنا باشعرفارسی بیگانه هستند.نه حافظ را می فهمند نه نظامی راخوانده اندنه از معاشقه ومغازله ی قهرمانان شاهنامه با زنها اطلاع دارند ،نه خمریه های منوچهری دامغانی راخوانده اندکه بزمشان ملازمه ی قطعی باحضور زنان دلربا داشته است .وقاطع دعوی هزلیات سعدی عزیرمااست.آیا آقایان می فرمایند نستجیربالله ونعوذبالله هزلیات هم معانی عرفانی دارد؟