گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

سعدی:دیدار می‌نمایی و پرهیز می‌کنی بازار خویش و آتش ما تیز می‌کنی

❈۱❈
دیدار می‌نمایی و پرهیز می‌کنی بازار خویش و آتش ما تیز می‌کنی
گر خون دل خوری فرح افزای می‌خوری ور قصد جان کنی طرب انگیز می‌کنی
❈۲❈
بر تلخ عیشی من اگر خنده آیدت شاید که خنده شکرآمیز می‌کنی
حیران دست و دشنه زیبات مانده‌ام کآهنگ خون من چه دلاویز می‌کنی
❈۳❈
سعدی گلت شکفت همانا که صبحدم فریاد بلبلان سحرخیز می‌کنی

فایل صوتی دیوان اشعار غزل شمارهٔ ۶۲۳

تصاویر

کامنت ها

حامد
2011-01-13T22:05:06
با تشکر از سایت فوق العاده تونبیت چهارم مصرع دوم، "کآهنگ" درسته که به اشتباه "کهنگ" نوشته شده.موفق و موید باشید.---پاسخ: با تشکر، تصحیح شد.
حمید
2014-08-07T08:35:25
فرح افزای صفت فاعلی مرکب مرخم است. فرح افزاینده کسی که شادی آفرین و زیادت بخش شادی است. کسی که حضورش در جمع موجب افزایش فرح و شادمانی در بین آنان است. با تشکر
نادر..
2017-02-20T08:18:55
دیدار می‌نمایی و پرهیز می‌کنی .....بی گمان در طلبت، سعی ابد خواهم کرد ...
مهرداد
2021-07-26T10:33:30.1249495
بر تلخ عیشی من اگر خنده آیدت... بر عقل من بخندی گر در غمت(ش) بگریم