سعدی:دیدار مینمایی و پرهیز میکنی بازار خویش و آتش ما تیز میکنی
❈۱❈
دیدار مینمایی و پرهیز میکنی
بازار خویش و آتش ما تیز میکنی
گر خون دل خوری فرح افزای میخوری
ور قصد جان کنی طرب انگیز میکنی
❈۲❈
بر تلخ عیشی من اگر خنده آیدت
شاید که خنده شکرآمیز میکنی
حیران دست و دشنه زیبات ماندهام
کآهنگ خون من چه دلاویز میکنی
❈۳❈
سعدی گلت شکفت همانا که صبحدم
فریاد بلبلان سحرخیز میکنی
کامنت ها