سعدی:گل است آن یا سمن یا ماه یا روی شب است آن یا شبه یا مشک یا موی
❈۱❈
گل است آن یا سمن یا ماه یا روی
شب است آن یا شبه یا مشک یا موی
لبت دانم که یاقوت است و تن سیم
نمیدانم دلت سنگ است یا روی
❈۲❈
نپندارم که در بستان فردوس
بروید چون تو سروی بر لب جوی
چه شیرین لب سخنگویی که عاجز
فرو میماند از وصفت سخنگوی
❈۳❈
به بویی الغیاث از ما برآید
که ای باد از کجا آوردی این بوی
الا ای ترک آتشروی ساقی
به آب باده عقل از من فرو شوی
❈۴❈
چه شهرآشوبی ای دلبند خودرای
چه بزم آرایی ای گلبرگ خودروی
چو در میدان عشق افتادی ای دل
بباید بودنت سرگشته چون گوی
❈۵❈
دلا گر عاشقی میسوز و میساز
تنا گر طالبی میپرس و میپوی
در این ره جان بده یا ترک ما گیر
بر این در سر بنه یا غیر ما جوی
❈۶❈
بداندیشان ملامت میکنندم
که تا چند احتمال یار بدخوی
محال است این که ترک دوست هرگز
بگوید سعدی ای دشمن تو میگوی
کامنت ها