سعدی:مرحبا ای نسیم عنبر بوی خبری زآن به خشم رفته بگوی
❈۱❈
مرحبا ای نسیم عنبر بوی
خبری زآن به خشم رفته بگوی
دلبر سست مهر سخت کمان
صاحب دوست روی دشمن خوی
❈۲❈
گو دگر گر هلاک من خواهی
بی گناهم بکش بهانه مجوی
تشنه ترسم که منقطع گردد
ور نه باز آید آب رفته به جوی
❈۳❈
صبر دیدیم در مقابل شوق
آتش و پنبه بود و سنگ و سبوی
هر که با دوستی سری دارد
گو دو دست از مراد خویش بشوی
❈۴❈
تا گرفتار خم چوگانی
احتمالت ضرورت است چو گوی
پادشاهان و گنج و خیل و حشم
عارفان و سماع و هایاهوی
❈۵❈
سعدیا شور عشق میگوید
سخنانت نه طبع شیرین گوی
هر کسی را نباشد این گفتار
عود ناسوخته ندارد بوی
کامنت ها