گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

سعدی:ای که به حسن قامتت سرو ندیده‌ام سهی گر همه دشمنی کنی از همه دوستان بهی

❈۱❈
ای که به حسن قامتت سرو ندیده‌ام سهی گر همه دشمنی کنی از همه دوستان بهی
جور بکن که حاکمان جور کنند بر رهی شیر که پایبند شد تن بدهد به روبهی
❈۲❈
از نظرت کجا رود ور برود تو همرهی رفت و رها نمی‌کنی آمد و ره نمی‌دهی
شاید اگر نظر کنی ای که ز دردم آگهی ور نکنی اثر کند دود دل سحرگهی
❈۳❈
سعدی و عمرو زید را هیچ محل نمی‌نهی وین همه لاف می‌زنیم از دهل میان تهی

فایل صوتی دیوان اشعار غزل شمارهٔ ۶۳۴

تصاویر

کامنت ها

مرتضی قنبری
2016-11-14T21:04:34
به نظر درد دل سحرگهی درست تر از دود دل سحرگهی باشد
محمد صادق
2012-11-01T00:04:01
دوستان کسی می تواند معنی بیت سوم را به همراه تجزیه و ترکیب بیت اینجا بنویسد؟
حمیدرضا
2010-07-25T14:51:50
مصاریع اول این غزل هم قافیه دارند.
سندباد
2014-04-17T01:48:01
در بیت آخر سعدی و عمرو و زید نباید به صورت "عمر" نوشته شود. اعراب عَمرو را همراه با واو می نویسند که با عُمَر اشتباه گرفته نشود
کبرا حسینی
2017-12-26T15:32:27
بیت سوم:از پیش تو (نظرگاه تو) به کجا برود؟ حتی اگر برود، باز هم همراه اویی.وقتی می‌رود، رهایش نمی‌کنی (از تو دور است و یاد تو با اوست). وقتی می‌آید اجازه نمی‌دهی نزدیکت بیاید.