گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

سعدی:سرمست درآمد از درم دوست لب خنده زنان چو غنچه در پوست

❈۱❈
سرمست درآمد از درم دوست لب خنده زنان چو غنچه در پوست
چون دیدمش آن رخ نگارین در خود به غلط شدم که این اوست
❈۲❈
رضوان در خلد باز کردند کز عطر مشام روح خوش بوست
پیش قدمش به سر دویدم در پای فتادمش که ای دوست
❈۳❈
یک باره به ترک ما بگفتی زنهار نگویی این نه نیکوست
بر من که دلم چو شمع یکتاست پیراهن غم چو شمع ده توست
❈۴❈
چشمش به کرشمه گفت با من در نرگس مست من چه آهوست
گفتم همه نیکوییست لیکن اینست که بی‌وفا و بدخوست
❈۵❈
بشنو نفسی دعای سعدی گر چه همه عالمت دعاگوست

فایل صوتی دیوان اشعار غزل شمارهٔ ۹۰

تصاویر

کامنت ها

امین
2014-12-10T00:25:59
بسیار زیبا
۷
2016-07-23T03:34:40
بر من که دلم چو (دل) شمع یکتاستپیراهن غم چو (پیراهن)شمع،ده توستپیراهن غم=پیراهن شمع ده لایه=شمعی که لایه لایه موم گداخته آن را پوشاندهبر دل من که فقط یک نفر در آن جای دارد است(مانند شمع که آن هم فقط 1 نخ درونش است ) پیراهنی از غم تلمبار شده همچون موم ده لایه(بر اثر سوختن و ساختن) سراسر وجود مرا فرار گرفته و در حال دق کردن و خاموش شدن هستم.
۷
2016-07-23T03:58:34
چشمش به کرشمه گفت با مندر نرگس مست من چه آهوستاگر پرسش بخوانیم: با ناز چشم به من گفت در چشم خمار من چه نقصی وجود دارد(در چشم نرگس مست من چه آهوست؟)اینجا آهو ایهام دارد و به معنی همچون چشم آهو نیز هست.اگر به حالت ناز معشوق بخوانیم:در چشم خمار من چه چشم آهویی هست! و نیز ناز و کرشمه چشم به خرامیدن و نازیدن آهو مانند شده است.
سیدمحمد
2016-07-22T22:30:47
جناب حمید رضای گرامیدرودبنده شنیده ام که چشم آهو را برای نگاه و چشم زیبا به کار می برندآَهو با الف فتحه دار به معنای عیب است که ”هو “ به مانای نیک مثل هومن یعنی نیک اندیش ، و آَ منفی گردان ” هو “ ست یعنی زشت ، چون مرداد ، اَمرداد ، جسارتم را ببخشائید
م.س
2013-01-19T12:01:33
به نظر میرسد مصرع 1 بیت 1 این چنین باشد : سرمست درآمد از «برم» دوست
رضا سعدی
2013-10-30T11:47:55
دوست عزیز م.س، از در در آمدن اصطلاح رایجی است و درست تر به نظر می رسد، توجه شما را به مطلع این غزل زیبای استاد جلب می کنم:از در در آمدی و من از خود به در شدمگفتی (گویی) کزین جهان به جهان دگر شدم
فاطمه زندی
2022-10-07T09:34:50.4083802
وزن : مفعول مفاعلن مفاعیل سرمست درآمد از درم دوست   لب خنده زنان چو غنچه در پوست معنی بیت اول  ۱ _ دوست لبخندزنان و سرمست به نزدم آمد   آنچنانکه غنچه ای از درون پوست خود بیرون آید و شکفته و خندان گردد . چون دیدمش آن رخ نگارین   در خود به غلط شدم که این اوست ؟ معنی بیت دوم  ۲ _ هنگامی که یار را با آن چهرۀ زیبا و پر نقش و نگار دیدم ، به مشاهدۀ خود تردید کردم که آیا این یار محبوب من است که به سراغم آمده است ؟ [ نگارین = زیبا و آراسته / به غلط شدن = به غلط افتادن ، اشتباه کردن ] رضوان درِ خُلد بازکردند   کز عطر مشام روح خوشبوست ؟ معنی بیت سوم  ۳ _با خود گفتم آیا این یار است که می آید یا درِ باغ بهشت را گشوده اند که اینگونه دماغ جان از بوی خوش معطّر گشته است .  [ رضوان = نام دربان و نگهبان بهشت / مشام = شامّه و بینی ] خُلد = از نام ها و صفات بهشت است و در لغت به معنی جاودان و همیشگی است و در قران بارها از آن یاد شده است ، نام بهشت اوّل از هشت بهشت است که عبارتند از : 1- خُلد 2- دارالسلام 3- دارالقرار 4- جنّت عدن 5- جنّة المأوی 6- جنّة النعیم 7- علّیین 8- فردوس . پیش قدمش به سر دویدم   در پای فتادمش که ای دوست  معنی  بیت چهارم  ۴ _ با سر به پیش گام هایش دویدم و در پایش افتادم و گفتم : ای دوست .  [ به سر دویدن = کنایه از به شتاب دویدن است /تضاد : قدم ، سر ] یکباره به تَرک ما بگفتی   زنهار ، نگویی این نه نیکوست ؟ معنی بیت پنجم  ۵ _ ناگهان ترک ما کردی ، بر حذر باش . آیا از خود نپرسیدی که این کار خوب نیست ؟  [ زنهار = شبه جمله است به معنی امان و پناه جناس اشتقاق و تضاد : بگفتی ، نگویی ] بر من که دلم چو شمعِ یکتاست   پیراهن غم چو شمع ده توست معنی بیت ششم ۶ _ دلم مثل شمع یک لاست و غمم همانند پیراهن شمع ده لایه است ( نگفتی که ترک کردن من نیکو نیست؟ )  [ ده تو = ده لا / پیراهن شمع = کنایه از موم ] چشمش به کرشمه گفت با من :  در نرگس مست من چه آهوست ؟ معنی بیت هفتم  ۷ _ چشمان یار با ناز و کرشمه از من پرسید : در من که مثل نرگس زیبا و سرمستم ، چه عیبی دیده می شود ؟  [ کرشمه = ناز و غمزه ، اشاره به چشم و ابرو / نرگس = نام گلی است خوشبو و معطّر که به آن شهلا نیز گویند و در ادب فارسی چشم زیبا و مخمور بدآن تشبیه شده است ( گل و گیاه در ادبیات منظوم فارسی ) / آهو = عیب ] گفتم : همه نیکویی است ، لیکن  این است که بی وفا و بدخوست معنی بیت هشتم  ۸ _پاسخ دادم : به جز نیکویی در آن نمی توان دید ، ولی باید گفت که این چشمان زیبا بی وفا و تندخو است . بشنو نفَسی دعای سعدی   گر چه همه عالَمت دعاگوست معنی بیت نهم  ۹ _ با وجود آنکه تمام مردم گیتی تو را دعا می کنند ، امّا لحظه ای هم به دعای سعدی گوش فراده .  [ نفسی = دمی ، لحظه ای ] منبع : شرح غزلهای سعدی  دکتر محمدرضا برزگر خالقی  دکتر تورج عقدایی  سعدی : به چه کار آیدت ز گُل طبقی ؟ از گلستان ِ ما بِبَر طبقی  شاد و تندرست باشید .