سعدی:خورشید زیر سایه زلف چو شام اوست طوبی غلام قد صنوبرخرام اوست
❈۱❈
خورشید زیر سایه زلف چو شام اوست
طوبی غلام قد صنوبرخرام اوست
آن قامتست نی به حقیقت قیامتست
زیرا که رستخیز من اندر قیام اوست
❈۲❈
بر مرگ دل خوشست در این واقعه مرا
کآب حیات در لب یاقوت فام اوست
بوی بهار میدمدم یا نسیم صبح
باد بهشت میگذرد یا پیام اوست
❈۳❈
دل عشوه میفروخت که من مرغ زیرکم
اینک فتاده در سر زلف چو دام اوست
بیچاره ماندهام همه روزی به دام او
و اینک فتادهام به غریبی که کام اوست
❈۴❈
هر لحظه در برم دل از اندیشه خون شود
تا خود غلام کیست که سعدی غلام اوست
کامنت ها