گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

سعدی:تنی چند از روندگان در صحبت من بودند ظاهر ایشان به صلاح آراسته و یکی را از بزرگان در حق این طایف...

تنی چند از روندگان در صحبت من بودند ظاهر ایشان به صلاح آراسته و یکی را از بزرگان در حق این طایفه حسن ظنّی بلیغ و ادراری معین کرده تا یکی از اینان حرکتی کرد نه مناسب حال درویشان ظنّ آن شخص فاسد شد و بازار اینان کاسد خواستم تا به طریقی کفاف یاران مستخلص کنم آهنگ خدمتش کردم دربانم رها نکرد و جفا کرد و معذورش داشتم که لطیفان گفته‌اند
در میر و وزیر و سلطان را
❈۱❈
بی وسیلت مگرد پیرامن سگ و دربان چو یافتند غریب
این گریبانش گیرد آن دامن
چندان که مقرّبان حضرت آن بزرگ بر حال من وقوف یافتند و به اکرام در آوردند و برتر مقامی معین کردند اما به تواضع فروتر نشستم گفتم
بگذار که بندهٔ کمینم تا در صف بندگان نشینم
❈۲❈
گفت الله الله چه جای این سخن است گر بر سر و چشم ما نشینی
بارت بکشم که نازنینی
فی الجمله بنشستم و از هر دری سخن پیوستم تا حدیث زلّت یاران در میان آمد و گفتم
چه جرم دید خداوند سابق الانعام که بنده در نظر خویش خوار می‌دارد
❈۳❈
خدای راست مسلم بزرگواری و حکم که جرم بیند و نان برقرار می‌دارد
حاکم این سخن را عظیم بپسندید و اسباب معاش یاران فرمود تا بر قاعده ماضی مهیا دارند و مؤونت ایام تعطیل وفا کنند شکر نعمت بگفتم و زمین خدمت ببوسیدم و عذر جسارت بخواستم و در وقت برون آمدن گفتم
چو کعبه قبله حاجت شد از دیار بعید
روند خلق به دیدارش از بسی فرسنگ تو را تحمل امثال ما بباید کرد
❈۴❈
که هیچ کس نزند بر درخت بی بر، سنگ

فایل صوتی گلستان حکایت شمارهٔ ۱۷

تصاویر

کامنت ها

ناشناس
2012-09-01T23:36:01
باید اول نوشته بشه:بگذار که بنده کمینم تا در صف بتدگان نشینمبعد نوشته بشه:گفت الله الله چه جای این سخن است
mehrdad
2012-01-30T10:24:19
سطر دوم ادراری معین به جای ادرریمعین باید باشد
محمد حسین شعفی
2023-09-04T14:49:17.5744424
روندگان: سالکان در صحبت من بودند: هم نشین من بودند. یکی از بزرگان در حق این طایفه حسن ظنی بلیغ: یکی از بزرگان به آنها خوش گمان بود و اعتماد داشت.   ادراری معین کرده : ادرار به معنای مقرری و باب آن افعال، از (درر ) و به معنای منتشر کردن  و پراکندن است و چون به باب افعال رفته یعنی کاری کنند که جاری شود. معنای جمله: قانونی گذاشته بود که در نوبت خاص به آنها یک مقرری برسد. کفاف یاران مستخلص کنم: استخلاص و اخلاص در دوستی به کار می‌روند و خلوص به چیزی که اضافه‌های آن گرفته شده و پاک شده باشد می‌گویند. اخلاص به معنای خالص کردن است و مستخلص  یعنی کارهای شما را انجام  می‌دهم  کاری کنم شما آسوده باشید. معنای جمله یعنی راهی پیدا کنم که مشکلات دوستانم حل شود آهنگ خدمتش کردم: احتمالاً از آهنگی که در گفتار است لحن قصد استخراج شده است. آهنجی به معنای مجد، کوشا و ساعی است. بر حال وقوف من وقوف یافتند: بر کیفیت ایستادن من آگاه شدند. اَلله اَلله: استغفار از هر دری سخن گفتن: ترجمه‌ عربی "تکلمت فی باب . . . "  "سخن گفتن در . . ."  است. باب در عربی هم به معنای در خانه و هم به معنای موضوع است. معنای جمله: از هر موضوعی سخن گفتن   زَلت: لغزش جرم: خطا، تعدی مؤنت: خرج برقرار می‌دارد: طبق وضعیت ثابت سابق جسارت: از جِسر به معنای پل است آدم جسور کسی است که از پل می‌گذرد و جسارت جنبه مثبت و منفی دارد. زمین خدمت بوسیدم: خدمت به زمین تشبیه شده است. قبله: روبرو دیار بعید: سرزمین دور