گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

سعدی:یکی را از ملوک مرضی هایل بود که اعادت ذکر آن ناکردن اولی. طایفهٔ حکمای یونان متفق شدند که مر ای...

یکی را از ملوک مرضی هایل بود که اعادت ذکر آن ناکردن اولی. طایفهٔ حکمای یونان متفق شدند که مر این درد را دوایی نیست مگر زهره آدمی به چندین صفت موصوف. بفرمود طلب کردن.
دهقان پسری یافتند بر آن صورت که حکیمان گفته بودند، پدرش را و مادرش را بخواند و به نعمت بیکران خشنود گردانیدند و قاضی فتوی داد که خون یکی از رعیت ریختن سلامت پادشه را روا باشد. جلاد قصد کرد، پسر سر سوی آسمان بر آورد و تبسم کرد. ملک پرسیدش که در این حالت چه جای خندیدن است؟ گفت: ناز فرزندان بر پدران و مادران باشد و دعوی پیش قاضی برند و داد از پادشه خواهند. اکنون پدر و مادر به علّت حطام دنیا مرا به خون در سپردند و قاضی به کشتن فتوی داد و سلطان مصالح خویش اندر هلاک من همی‌بیند، به جز خدای عزّوجل پناهی نمی‌بینم.
❈۱❈
پیش که بر آورم ز دستت فریاد هم پیش تو از دست تو گر خواهم داد
سلطان را دل از این سخن به هم بر آمد و آب در دیده بگردانید و گفت هلاک من اولی تر است از خون بی گناهی ریختن. سر و چشمش ببوسید و در کنار گرفت و نعمت بی اندازه بخشید و آزاد کرد و گویند هم در آن هفته شفا یافت.
همچنان در فکر آن بیتم که گفت
پیلبانی بر لب دریای نیل زیر پایت گر بدانی حال مور
❈۲❈
همچو حال توست زیر پای پیل

فایل صوتی گلستان حکایت شمارهٔ ۲۲

تصاویر

کامنت ها

خسرو
2014-06-05T14:32:39
همین یک جمله برای سردمداران کفایت میکند اگر بشنوند:"هلاک من اولی ترست از خون بی گناهی ریختن"
فرزاد اسماعیل زاده
2013-07-04T04:19:01
سعدی به کتاب مقامات حمیدی توجه داشته است...
سعید
2013-05-14T17:54:55
به به! به به! به به!زیبا بود. از این همه پند سعدی کاش یکی در زورمداران ستمگر اثر میکرد. مشکلات حل میشد.
افراسیاب کیانی
2019-12-09T11:14:01
‌به شخصه در عجبم که چرا سردمداران ما به این سخنان گوهربار سعدی توجه نمی‌کنند ... من مطمئن هستم همه به این ابیات و موضوعات واقفند و آنها را نیز مطالعه کرده‌اند اما در عمل اثری بر آنها ندارد و ماحصل چیزیست که میبینیم ... ناچارا بسنده میکنم به این استدلال کلیشه ای که برای این است که تاریخ همیشه تکرار می‌شود ... ‌درود بر همگان و روز و روزگاران بر شما خوش