گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

سعدی:هارون الرشید را چون ملک دیار مصر مسلم شد گفت: به خلاف آن طاغی که به غرور ملک مصر دعوی خدایی کرد...

هارون الرشید را چون ملک دیار مصر مسلم شد گفت: به خلاف آن طاغی که به غرور ملک مصر دعوی خدایی کرد نبخشم این مملکت را مگر به خسیس‌ترین بندگان.
سیاهی داشت نام او خصیب در غایت جهل. مُلک مصر به وی ارزانی داشت و گویند عقل و درایت او تا به جایی بود که طایفه‌ای حرّاث مصر شکایت آوردندش که پنبه کاشته بودیم باران بی وقت آمد و تلف شد. گفت: پشم بایستی کاشتن!
❈۱❈
اگر روزی به دانش در فزودی ز نادان تنگ روزی تر نبودی
به نادانان چنان روزی رساند که دانا اندر آن عاجز بماند
❈۲❈
بخت و دولت به کاردانی نیست جز به تائید آسمانی نیست
اوفتاده‌ست در جهان بسیار بی تمیز ارجمند و عاقل خوار
❈۳❈
کیمیاگر به غصه مرده و رنج ابله اندر خرابه یافته گنج

فایل صوتی گلستان حکایت شمارهٔ ۳۹

تصاویر

کامنت ها

امید رضا محبی
2011-11-09T10:02:27
این ابیات از متن جا افتاده است:اگر روزی به دانش در فزودیز نادان تنگ روزی تر نبودیوبخت و دولت به کاردانی نیستجز به تائید آسمانی نیست
ناشناس
2014-01-13T15:48:27
حح
ناشناس
2014-01-13T15:55:39
(اگر دانش بروزی در فزودی) صحیح میباشد.
a
2014-10-04T07:38:08
اگر روزی به عقل و فضل بودی ز نادان تنگ روزی تر نبودی
۷
2017-10-21T16:35:58
هارون الرشید را چون ملک دیار مصر مسلم شد گفت به خلاف آن طاغی که به غرور ملک مصر دعوی خدایی کرد نبخشم این مملکت را مگر به خسیس ترین بندگان. سیاهی داشت نام او خصیب† در غایت جهل. مُلک مصر بوی ارزانی داشت و گویند عقل و درایت او تا به جایی بود که طایفه‌ای حرّاث† مصر شکایت آوردندش که پنبه کاشته بودیم باران بی وقت آمد و تلف شد گفت پشم بایستی کاشتن.اگر دانش به روزی در فزودی ز نادان تنگ روزی تر نبودیبه نادانان چنان روزی رساندکه دانا اندر آن عاجز بماندبخت و دولت به کاردانی نیستجز به تایید آسمانی نیستاوفتاده است در جهان بسیاربی تمیز ارجمند و عاقل خوارکیمیاگر به غصه مرده و رنج ابله اندر خرابه یافته گنج
جمشید پیمان
2017-06-12T19:47:13
هر وقت این حکایت را می خوانم با خودم می گویم ؛آیا شیخ اجل سعدی این چند سطر را نگاشته است؟ هارون الرشید ملک مصر را به خسیسی نادان ( و با توجه به مثالی که از او آورده: ابله) بخشید که از چه کسی انتقام بگیرد؟ از ملک قبلی مصر که از سر غرور دعوی خدائی می کرد یا از مردم مصر که از چاله آن ملک در آمده و حالا در چاه ملک خسیس و نادان و ابلهی افتاده اند؟ گیرم هارون به آنها رحم نکرد به ملک و خلافت خودش هم ترحمی نداشت؟ مگر اینکه بپذیریم هارون خود از امیر برگزیده اش نادان تر و ابله تر بوده است.نکته دیگر اینکه سعدی چه اصراری دارد با تاکید بر اینکه الله متعال به هرکه خواهد می دهد هر چه را بخواهد، فرمایش متین دیگر او را که یعنی" لیس للانسان الّی ماسعی" را به فراموشی بیندازد. ؟نکته بعدی اینکه خست امیر جدید چه ربطی به نتیجه گیری سعدی دارد و جایش در ابیات پایانی کجاست؟و بالاخره، می پرسم آن مقدمه چه ربط به این موخره و نتیجه گیری اش دارد؟
Omid Shojaee
2023-03-18T13:47:27.1857719
احتمالا منظور سعدی  وهارون الرشیدفرعونیان پیشین مصر بودند که به مردم  بسیار ظلم روا داشتند یا فرعون زمان حضرت موسی 
Omid Shojaee
2023-03-18T13:48:45.0377483
چ‌ونکه میگه دعوی خدایی کرد احتمال زیاد همان فرعون زمان موسی منظورشونه