گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

سعدی:یکی را از ملوک کنیزکی چینی آوردند. خواست تا در حالت مستی با وی جمع آید کنیزک ممانعت کرد. ملک در...

یکی را از ملوک کنیزکی چینی آوردند. خواست تا در حالت مستی با وی جمع آید کنیزک ممانعت کرد. ملک در خشم رفت و مر او را به سیاهی بخشید که لب زبرینش از پرهٔ بینی در گذشته بود و زیرینش به گریبان فرو هشته. هیکلی که صخر الجن از طلعتش برمیدی و عین القطر از بغلش بگندیدی.
تو گویی تا قیامت زشت‌رویی
❈۱❈
بر او ختم است، و بر یوسف نکویی چنان که ظریفان گفته‌اند:
شخصی نه چنان کریه منظر کز زشتی او خبر توان داد
❈۲❈
آنگه بغلی نعوذ بالله مردار به آفتاب مرداد
آورده‌اند که سیه را در آن مدت، نفس طالب بود و شهوت غالب؛ مهرش بجنبید و مهرش برداشت. بامدادان که مَلِک کنیزک را جست و نیافت، حکایت بگفتند. خشم گرفت و فرمود تا سیاه را با کنیزک استوار ببندند و از بام جوسق به قعر خندق در اندازند. یکی از وزرای نیک‌محضر روی شفاعت بر زمین نهاد و گفت: سیاه بیچاره را در این خطایی نیست که سایر بندگان و خدمتکاران به نوازش خداوندی متعودند. گفت: اگر در مفاوضهٔ او شبی تأخیر کردی، چه شدی؟ که من او را افزون از قیمت کنیزک دلداری کردمی. گفت: ای خداوند روی زمین! نشنیده‌ای؟:
تشنهٔ سوخته در چشمهٔ روشن چو رسید
تو مپندار که از پیل دمان اندیشد ملحد گرسنه در خانهٔ خالی بر خوان
عقل باور نکند کز رمضان اندیشد
مَلِک را این لطیفه پسند آمد و گفت: اکنون سیاه تو را بخشیدم؛ کنیزک را چه کنم؟ گفت: کنیزک، سیاه را بخش که نیم‌خوردهٔ او، هم او را شاید.
❈۳❈
هرگز آن را به دوستی مپسند که رود جای ناپسندیده
تشنه را دل نخواهد آب زلال نیم خورد دهان گندیده

فایل صوتی گلستان حکایت شمارهٔ ۴۰

تصاویر

کامنت ها

مهرداد ملکان
2011-06-12T20:11:02
حکایت و داستان - کنیز چینییکی را از ملوک، کنیزکی چینی آوردند. خواست در حالت مستی با وی جمع آید. کنیزک ممانعت کرد. ملک در خشم رفت و مر او را به سیاهی بخشید که لب زبرین‌اش از پره‌ی بینی درگذشته بود و زیرین‌اش به گریبان فروهشته.هیکلی که صخر‌الجن از طلعت‌اش برمیدی و عین‌القطر از بغل‌اش بگندیدی؛تو گویی تا قیامت زشت‌رویی بر او ختم است، و بر یوسف نکوییچون‌آن‌که ظریفان گفته‌اند:شخصی نه چون‌آن کریه‌منظر کز زشتی او خبر توان دادآن‌‌گه بغلی نعوذ بااللاه مردار به آفتاب مردادآورده‌اند که سیه را در آن مدت، نفس طالب بود و شهوت غالب؛ مـِهرش بجنبید و مـُهرش برداشت. بامدادان که مَلِک کنیزک را جست و نیافت، حکایت بگفتند. خشم گرفت و فرمود تا سیاه را با کنیزک استوار ببندند و از بام جوسق به قعر خندق دراندازند. یکی از وزرای نیک‌محضر روی شفاعت بر زمین نهاد و گفت: سیاه بی‌چاره را درین خطایی نیست که سایر بنده‌گان و خدمت‌کاران به نوازش خداوندی متعودند. گفت: اگر در مفاوضه‌ی او شبی تاخیر کردی، چه شدی؟ که من او را افزون از قیمت کنیزک دل‌داری کردمی. گفت: ای خداوند روی زمین! نشنیده‌ای؟:تشنه‌ی سوخته در چشمه‌ی روشن چو رسید تو مپندار که از پیل دمان اندیشدملحد گرسنه در خانه‌ی خالی برخوان عقل باور نکند کز رمضان اندیشدمَلِک را این لطیفه پسند آمد و گفت: اکنون سیاه تو را بخشیدم؛ کنیزک را چه کنم؟ گفت: کنیزک، سیاه را بخش که نیم‌خورده‌ی او، هم او را شاید.هرگز آن را به دوستی مپسند که رود جای ناپسندیدهتشنه را دل نخواهد آب زلال نیم خورده دهان گندیده
فرزاد اسماعیل زاده
2013-07-04T04:23:18
صخرالجن: نوعی جن، دیو، هیولا که برای زشتی مثال میزنند.عین القطر: نوعی روغن بد بو که برای درمان بیماری گَری حیوانات استفاده میشود.
Hamid
2021-03-14T07:18:26
آیا اگز کلمه گرسنه به مناسبت وزن ، با کسره در سین را تلفظ کنیم به معنی آسیب می رسد( گرسِنِه)؟
رضا صدر
2021-09-25T14:57:13.2476447
نه دوست عزیز، به نظر من کاملا حق با شماست و همانطور که پیشنهاد کردید برای مراعات وزن باید این کلمه اینگونه تلفظ شود: گُرسِنِه
احمد رحمت‌بر
2022-09-08T22:57:25.6142999
در کلیات سعدی به تصحیح محمدعلی فروغی که مرجع کاغذی تاریخ ما نیز می‌باشد، در پاورقی این حکایت به عنوان بدل دو بیت آخر، چنین آمده است: دست سلطان دگر کجا بیند / چون به سرگین در اوفتاد تُرُنج. نخورد تشنه آب از آن کوزه / که گذشته است بر دهان سِلُنج. سلنج یا سه لنج یا سکنج یا لب شکری یعنی کسی که لب پایین او شکافته باشد. سعدی در اینجا به معنی دهان گندیده به کار برده است.