گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

سعدی:پیرمردی لطیف در بغداد دخترک را به کفشدوزی داد

❈۱❈
پیرمردی لطیف در بغداد دخترک را به کفشدوزی داد
مردک سنگدل چنان بگزید لب دختر که خون از او بچکید
❈۲❈
بامدادان پدر چنان دیدش پیش داماد رفت و پرسیدش
کای فرومایه این چه دندان است؟ چند خایی لبش؟ نه انبان است
❈۳❈
به مزاحت نگفتم این گفتار هزل بگذار و جِد از او بردار
خوی بد در طبیعتی که نشست ندهد جز به وقت مرگ از دست

فایل صوتی گلستان حکایت شمارهٔ ۴۴

تصاویر

کامنت ها

عزیز عزیزی مودب
2012-07-24T16:08:53
شعر ناقص اسا و کامل آن چنین است:پیرمردی لطیف در بغداددخترک را به کفشدوزی دادمردک سنگدل گنان بگزیدلب دختر که خون از او بچکیدبامدادان پدر چنان دیدشپیش داماد رفت و پرسیدشکای فرومایه این چه دندان است؟چند خایی لبش؟ نه انبان استبمزاحمت نگفتم این گفتارهزل بگذار و جِد از او بردارخوی بد در طبیعتی که نشستندهد جز به وقت مرگ از دستگلستان سعدی، تصحیح و توضیح غلامحسین یوسفی صفحه‌ی 106 چاپ خوارزمی 1381
عزیز عزیزی مودب
2012-07-24T16:05:16
این حکایت طبق کتاب غلامحسین یوسفی حکایت شماره 43 است
اکبری
2014-10-18T19:05:19
پیرمردی لطیف در بغداد***دخترک را به کفشدوزی داد مردک سنگدل گنان بگزید***لب دختر که خون از او بچکید بامدادان پدر چنان دیدش***پیش داماد رفت و پرسیدش کای فرومایه این چه دندان است؟***چند خایی لبش؟ نه انبان است بمزاحمت نگفتم این گفتار*** هزل بگذار و جِد از او بردار خوی بد در طبیعتی که نشست*** ندهد جز به وقت مرگ از دست
فردین
2018-09-16T09:25:04
با سلام حکایت شماره 42 ناقص و بیت های آن پس و پیش نوشته شده است ، لطفا اصلاح کنیداین حکایت در اصل 6 بیت دارد
سیمیا
2021-11-08T14:47:48.0030467
سلام. دوستان معنی :«چند خایی لبش؟ نه انبان است» چی میشه؟ خاییدن یعنی جویدن و انبان یعنی ظرف یا کیسه اما منظورش را نمی‌فهمم. لطفاً راهنمایی کنید.
ملیکا رضایی
2021-11-08T15:17:28.2472108
طبق بیت ۲ میتوان گفت که چرا با لبش این نموده ای این که ظرف نیست که همش بندازی و بشکونی... یه همچین معنایی داره ... تشبیه هم می‌تونه داشته باشه ...  البته نظر من است و بزرگان هم نظری دهند خوشحال خواهم شد⁦(•‿•)⁩
حمیدرضا
2021-11-08T15:27:53.7744104
شغل داماد طبق بیت اول کفشدوزی بوده و احتمالاً «انبان» که به کیسه‌های درست شده از چرم دباغی شده اطلاق میشده تولید و کار دست کفشدوزها بوده. این حرف پیرمرد کنایه است به شغل داماد که «این چرم دباغی نبود که ...» کل حکایت طبق بیت آخر تمثیلی است برای این که کسی که عادت و اخلاق بدی در طبیعتش نهادینه شد (مثل کفشدوزی که همه چیز را چرم دباغی می‌بیند) این عادت را همه جا بروز می‌دهد و طبق اعتقاد شیخ جز با مردن این عادت از سرش به در نمی‌رود.
رضا از کرمان
2021-11-08T19:57:16.7572817
سلام  در جهت تایید نوشتار  اقا حمید رضا وتوضیح بیشتر  این  حکایت مصداق این مثل میتونه باشه که میگن : اخلاق ادمها رو ماما میاره ومرده شور میبره  تکرار مکررات نباشه  ولی لازم به توضیحه داماد بدلیل نوع شغلش که همیشه با چرم سفت کار کرده  با لبان تازه عروس نیز رفتار مشابه داشته وباعث زخم وجراحت  شده و شاعر  تاکید داره که برای گرفتن پند این مطب را گفته نه به جهت مزاح ولی ناگفته نمونه که  بسیار آدمهایی  بودند که توانستند با هشیاری وممارست  از دست بسیاری از رزایل اخلاقی  نه تنها که خلاص شده‌اند، بلکه صاحب کمالات وفضایل اخلاقی نیز گردیده اند.
امید صادقی
2022-03-17T17:23:50.4023526
در خط 2 که سعدی می‌گوید "مردک سنگدل لب دخترک را چنان بگزید که خون از او بچکید" آیا منظور بوسه‌ی عاشقانه‌ی مردک بر لب دخترک است؟ و چون عادت به کفشدوزی داشته خیلی با شدت زیاد این کار را انجام داده؟ 
گنگِ خواب دیده
2023-05-29T20:29:26.0257896
ترکیب قوی: هزل گویی. == چرت و پرت گویی