سعدی:آوردهاند که فقیهی دختری داشت به غایت زشت به جای زنان رسیده و با وجود جهاز و نعمت کسی در مناکحت...
آوردهاند که فقیهی دختری داشت به غایت زشت به جای زنان رسیده و با وجود جهاز و نعمت کسی در مناکحت او رغبت نمینمود.
زشت باشد دبیقی و دیبا
زشت باشد دبیقی و دیبا
❈۱❈
که بود بر عروس نازیبا
فیالجمله به حکم ضرورت عقد نکاحش با ضریری ببستند.
آوردهاند که حکیمی در آن تاریخ از سرندیب آمده بود که دیدهٔ نابینا روشن همیکرد.
فقیه را گفتند: داماد را چرا علاج نکنی؟
فقیه را گفتند: داماد را چرا علاج نکنی؟
گفت: ترسم که بینا شود و دخترم را طلاق دهد.
شوی زن زشت روی، نابینا به
کامنت ها