سعدی:دوش مرغی به صبح مینالید عقل و صبرم ببرد و طاقت و هوش
❈۱❈
دوش مرغی به صبح مینالید
عقل و صبرم ببرد و طاقت و هوش
یکی از دوستان مخلص را
مگر آواز من رسید به گوش
❈۲❈
گفت باور نداشتم که تو را
بانگ مرغی چنین کند مدهوش
گفتم این شرط آدمیت نیست
مرغ تسبیح خوان و من خاموش
کامنت ها